[ad_1]
دانشنامه علمی توتیا: مواجه شدن با یک غم بزرگ مانند غم از دست دادن عزیزی در خانواده، نزدیکان و دوستان بسیار سخت است. گاهی تحمل این شرایط برای بزرگسالان دشوار و همراه با مشکلات روحی و جسمی است.
حالا فرض کنید که بچهها در معرض چنین اتفاقی قرار بگیرند. در این شرایط درک آنها از این موضوع و واکنشهای احتمالیشان چه خواهد بود؟
این سوالی است که از ندا شیخی، دکترای روانشناسی میپرسیم. او در پاسخ به درک کود از این موضوع میگوید: کودکان در سنین مختلف برداشتها و واکنشهای مختلفی نسبت به موضوع مرگ دارند.
آنها با توجه به میزان رشد و شناخت ذهنی خود از دنیا و وقایع پیرامون خود، عکسالعملها و رفتارهای متفاوتی را بعد از مواجهه با مرگ از خود نشان میدهند. مخصوصا که مرگ در مورد یکی از اعضای خانواده و نزدیکان او اتفاق افتاده باشد. بر این اساس میتوان رفتار آنها را بر ۴ گروه سنی تقسیم کرد.
قبل از ۳ سالگی
کودکان تا سه سالگی مرگ را به درستی درک نمیکنند. آنها اصل برگشتناپذیر بودن مرگ را نمیتوانند بفهمند و به همین دلیل عکسالعمل خاصی نیز در مورد آن از خود نشان نمیدهند.
۳ تا ۵ سالگی
۶ تا ۸ سالگی
بعد از ۱۰ سالگی
از این سن دیگر کودک با مفهوم مرگ آشنا شده و آن را به تدریج درک میکند. او کمکم متوجه میشود که مرگ پایان همه چیز است. اما باید توجه داشت که در هر صورت کودک روند مرگ را به صورت جامع و کامل نمیتواند درک کند، چون ما نیز به عنوان انسانهایی بالغ از درک کامل آن عاجزیم.
– انکار در وهله اول و بعد دچار بهتزدگی و سپس ترس از این موضوع میشود.
– بیتفاوتی آشکار نسبت به این اتفاق؛ تا جایی که برای اطرافیان کودک این رفتار او عجیب و ظالمانه به نظر میرسد. چون او را نسبت به فرد متوفی و از دست رفتنش کاملا سرد و بیاحساس میبینند. در حالی که این واکنش به صورت ناخودآگاه و برای حفاظت از سلامت روانیاش از کودک سر میزند.
– تغییرات فیزیولوژیکی که در کودک رخ میدهد شامل خستگی، بیاشتهایی، بیخوابی و…
– غلیان هیجانات که شامل برونریزیهای شدید احساسات، خشم، احساس گناه که به صورت اغراقشده در کودک دیده میشود.
[ad_2]