[ad_1]
مایکروسافت در حوالی سال ۲۰۰۴ میلادی شروع به کار روی پروژه فوتان کرد. فوتان پروژهای بود که قصد داشت تا تلفن همراهی ویندوزی و محبوب خلق کند. پیش از این مایکروسافت سری Pocket PC را در اختیار داشت. محصولی که بر پایه Windows CE بنا شده بود و تلاش میکرد تا دیدی کاربردیتر به تلفن همراه داشته باشد.
متاسفانه امکانات این سیستمعامل کم بود و به یک آفیس محدود شده بود. آن زمان البته اپراتورهای متعددی در آمریکا محصولاتی با این سیستمعامل را عرضه میکردند و سهم بازار این گوشی مناسب بود. البته آن زمان دوره حکومت سیمبین هم بود و هیچ شرکتی امکان این را نداشت که نزدیک این سیستمعامل شود. مایکروسافت تمام تلاش خود را میکرد، البته تلاش این شرکت هیچ نوآوری خاصی نداشت. مایکروسافت میخواست که با فوتان تغییری در بازار ایجاد کند.
قرار بود این سیستمعامل برای موبایلها عرضه شود و تحولی عظیم ایجاد کند. برنامه تحویل این برنامه اواخر سال ۲۰۰۷ بود، یعنی حدودا یک پروژه سه ساله که در پایان قرار بود محصولی عرضه شود که موبایلها را بسیار کارآمدتر سازد و همچنین سهم مایکروسافت در زمینه تلفنهمراه را بیشتر گسترش دهد. اما مطمئن هستم که هم اکنون حدس زدهاید که هیچکدام این اتفاقها طبق برنامه پیش نرفت. بله، تیم سازنده با سرعت یک حلزونوار روی این سیستمعامل کار کرد تا زمانی که استیو جابز در سال ۲۰۰۷ روی صحنه آمد و اولین نسل آیفون را معرفی کرد، اینجا دنیای تکنولوژی تغییر کرد.
بالمر، یک تاجر به تمام معنا
هر مشکلی که امروزه مایکروسافت با آن دست و پنجه نرم میکند زیر سر بالمر است. اگر مایکروسافت نتوانسته در زمینهای همچون تلفن همراه ریاست کند تماما تقصیر این مرد پیر است. اگر امروز سیستمعامل گوگل گستردهترین سیستمعامل موبایل است این بدین خاطر است که مایکروسافت هیچ فکری در زمینه موبایل اندیشه نکرد. مایکروسافت و به صورت مشخصتر استیو بالمر روی منبع پول شرکت، یعنی ویندوز و آفیس حساب کرده بود و حس میکرد که این تمام بازی است. بالمر ذهنیتش این بود که با داشتن این دو تمام دنیای تکنولوژی را در دستانش خواهد داشت و دیگر نیازی نیست حدود کاری شرکت را گسترش دهد. درست است که شروع پروژه فوتان در مدیریت او رقم خورد و تولد ویندوزفون در طول مدیریت او بوده است، اما تولید ویندوزفون به قدری به طول انجامید که تبدیل شد به محصولی که انگار پتانسیل بالایی دارد، اما هیچوقت از راه نمیرسد و اگر هم برسد هیچکاری از دستش ساخته نیست!
بالمر طی سالهای مدیریتش تبدیل شد به شخصیتی که نماد قضاوت زودهنگام است. او دیدگاههای سنگینی نسبت به شرکتهایی همچون اپل و گوگل داشت و هیچجا از تمسخر برنامه کاری این دو شرکت در مورد تلفنهمراه دریغ نکرد. در تندترین دیدگاهش، او آیفون اپل را محکوم به شکست دانست. او این باور را داشت که این گوشی محصولی گرانقیمت است که کارایی ندارد و فقط و فقط برند اپل است که باعث فروش این گوشی میشود. او بر این باور بود که این محصول حداکثر چهار درصد بازار را خواهد داشت و اگر هم از این چهار درصد درآمد خاصی حاصل شود مهم نیست، چون مایکروسافت میخواهد در بین آن سهم بزرگتر بازار قرار گیرد.
دومین آپدیت اپل، ورود اندروید
اپل در سال ۲۰۰۸ دومین نسخه از آیفون را عرضه کرد. محصولی بسیار کارآمدتر که پشتیبانی از ۳G را نیز به همراه خود آورده بود. اواخر ۲۰۰۷ نیز گوگل اندروید را معرفی کرد. اندروید به گفته بالمر «تنها حرفهای روی کاغذ» بود. به نظر بالمر اندروید اصلا یک سیستمعامل نبود و او بر این باور بود که سیستم ویندوز این شرکت که آن زمان روی کار بود موفقتر بود. اما دیر نگذشت که HTC Dream عرضه شد. اولین گوشی اندرویدی که توسط اپراتورها عرضه شد. زنگ خطر به صدا درآمد. همچنان زمان گذشت و اواخر ۲۰۰۸ استیو بالمر، تری مایرسون را مسئول ساخت یک سیستمعامل کامل برای گوشیها کرد. بالمر کم کم داشت سرعقل میآمد که تمام مدت اشتباه میکرده است.
البته اوضاع همچنان بر وفق مراد نبود، مایرسون و تیمش نیز با سرعتی بسیار پایین ویندوزفون را توسعه دادند. آن زمان ویندوز موبایل ۶٫۵ در دسترس بود و این تنها چیزی بود که مایکروسافت در اختیار داشت. یک سیستمعامل که همچنان پایهای قدیمی داشت و نتوانسته بود قولها و برنامههای مایکروسافت را تحقق بخشد. بالمر بالاخره اعتراف کرد که ویندوز موبایل ۶٫۵ آن چیزی نیست که شرکت قصد داشته عرضه کند و از کاربران خواست تا منتظر ویندوز موبایل ۷ باشند. همچنان البته فروش ویندوز موبایلیها مناسب بود و بالمر همیشه به این اشاره میکرد که مایکروسافت بیشتر از اپل فروش دارد و گوگل هم که روی نقشه تکنولوژیک دنیا دیده نمیشود. بله این حرفهای دقیق این مرد است. او در عقل سلیم خود اعلام کرد که گوگل را کسی نخواهد دید، مگر تنها در سیلیکون ولی دیده شود.
تیم ناکارآمد، برنامههای نامتمرکز
مایکروسافت همزمان روی چند پروژه کار کرد. سری Pocket PCها که در بازار بودند و فروش میکردند، شرکت از طرفی باید این سری را مدیریت میکرد. همچنین مدت فراوانی بود شرکت قصد داشت تغییری در این سیستمعامل بدهد، تغییری که پس از تاخیر فراوانی به ویندوزفون ۷ انجامید. اما این بین بالمر به سرش زد و پروژه صورتی (Pink) را استارت زد. پروژهای که حتی آن نیز دو سال تا عرضه ناموفق به طول انجامید. پروژه سال ۲۰۰۸ آغاز شد و سال ۲۰۱۰ عرضه شد. هدف این پروژه عرضه محصولاتی بود که کاربران جوان را هدف قرار دهد و بیشتر روی شبکههای اجتماعی تمرکز داشت. در پایان دو گوشی KIN عرضه شدند که هر دو آنقدر فروشی بد داشتند که شرکت آنها را از بازار خارج کرد. شکست این پروژه به قدری فجیع است که همیشه به عنوان یک پروژه ناموفق در یادها خواهند ماند.
ویندوزفون ۷، زیبا، نوآور اما همچنان ناکارآمد
سال ۲۰۱۰ مایکروسافت در نمایشگاه MWC بارسلونا بالاخره سوگلی خودش را معرفی کرد. مایکروسافت سالهای متوالی رو این محصول وقت گذاشته بود و تیمهای مختلفی روی این سیستم کار کرده بودند و در آخر نیز با یک وقفه طولانی این سیستم عرضه شد. به هر صورت این محصول عرضه شد و از حق نگذریم که به شدت زیبا بود. مایکروسافت سیستمی خلق کرد که واقعا تازه بود، تمرکز فراوانی روی طراحی کاشی گونه این محصول گذاشته شده بود و تایپوگرافی نقش بزرگی در این سیستمعامل داشت. اساسا انگار این محصول کاملا از درون ذهن یک طراح خوش ذوق و نوین بیرون آمده بود. مایکروسافت به شدت به این سیستمعامل مطمئن بود، در دیدگان بالمر ویندوزفون ۷ اساسا تمام رقبای خود را در زمان عرضه کشته بود، حتی این شرکت یک مراسم تدفین نمایشی نیز گرفته بود. افرادی که لباسهایی با لوگوی ویندوز پوشیده بودند در حال دفن یک آیفون اپل بودند.
در نگاه اول ویندوزفون ۷ به شدت کارآمد و خوش ساخت بود. سرعت سیستم مناسب بود و همه چیز سر جای خودش بود. اپلیکیشنها به هم ارتباط داشتند و مایکروسافت قصد داشت تا سیستمی خلق کند که مردم برای امور مختلف نیازمند باز کردن اپلیکیشنهای مختلف نباشند و تلاش شده بود تا همه چیز حدالامکان در یک جا پیاده شود. سر و صدای این سیستم نیز بسیار زیاد بود اما سه مشکل این میان وجود داشت. ابتدا که مایکروسافت عرضه سیستم را به شدت به تاخیر انداخت. به تاریخ شمسی مایکروسافت بهمن ماه سال ۱۳۸۸ این محصول را معرفی کرد اما عرضه آن به آبان ماه ۱۳۸۹ موکول شد. این تاخیر نه ماهه در آن زمان به شدت زیاد بود. چون اندروید و آیاواس هر روز در حال پیشرفت بودند و نه ماه تاخیر این میان فوقالعاده زیاد است.
و سومین و بزرگترین مشکلی که همچنان گریبانگیر مایکروسافت و ویندوزفون است این بود که در نگاه اول این سیستمعامل به شدت کارآمد بود اما پس از مدتی استفاده متوجه میشدید که این سیستم از پس هیچ کاری برنمیآید و بدون وجود اپلیکیشنهای کافی کاملا پوچ است! خب آیفون نیز در ابتدا کار زیادی انجام نمیداد اما آن مربوط به سال ۲۰۰۷ بود و آن اولین سری آیفون بود. مایکروسافت چندین سال بود که در بازار فعالیت داشت و همچنان چندین سال بود که قول محصولی قوی و همهکاره را به خریداران میداد. در چشم مردم این ضعفی بزرگ بود. همچنین شرکتهای فراوانی دست به تولید محصولاتی برای این پلتفرم نزدند. مثلا سونیاریکسون هیچوقت سمت ویندزفون ۷ نیامد، گرچه پیش از این قول داده بود که با مایکروسافت همکاری داشته باشد.
اندرویدیها در سیلیکونولی و آیاواسیها در کوپرتینو سخت مشغول کار بودند و در همین حین ردموند در خواب عمیق خود به سر میبرد. گوگل و اپل هر دو پیش از معرفی ویندوزفون ۷ دو محصولی تاریخی را معرفی کردند. گوگل سری نکسوس را معرفی کرد. HTC اولین سری نکسوس را تولید کرد و تاریخ را ساخت. تلفنهمراهی ۳٫۷ اینچی که برای زمان خودش به شدت نوآور و خلاق بود. در کوپرتینو اپلیها به فکر بازسازی آینده بودند. آنها آیپد را معرفی کردند. محصولی ده اینچی که به شدت زیبا و کارآمد بود و آیپد نام گرفت و صنعت تبلتها را پایهگذاری کرد. بدینترتیب رقبای مایکروسافت خط تولیدی از محصولات جذاب را داشتند که همین باعث میشد تا سیستمعاملشان هر روز پیشرفت کند. سامسونگ نیز در همان حوالی Galaxy S را معرفی کرد. تلفنی که امروزه به یکی از بزرگترین برندهای دنیا تبدیل شده است. اپل نیز آیفون و آیپد خود را داشت و توسعهدهندگان را هر روز بیشتر از دیروز به خود جذب میکرد. اوضاع هر روز برای مایکروسافت بدتر و بدتر میشد.
کمپانی در حال سوختن، به لطف بالمر
کمپانی در حال سوختن همان نوکیایی که است که تبدیل به خاکستر خالص شد. نوکیا نیز مانند مایکروسافت در برزخ سیستمعاملش گیر کرده بود و رقبایش به سرعت در حال پیشرفت بودند. آن زمان نوکیا همچنان کمپانی بزرگی بود، اما جرقههای شکستش روشن شده بود. استفان الوپ اعلام کرد که نوکیا وارد فاز جدیدی خواهد شد و قصد دارد همکاری تمام جانبه با ویندزفون مایکروسافت داشته باشد. گرچه باز هم این دو شرکت متوجه زمان کم نشدند و تا پایان سال ۲۰۱۱ عرضه دو محصول ویندوزی را طول دادند.
اکتبر ۲۰۱۱ بالاخره لومیا ۸۰۰ و لومیا ۷۱۰ توسط الوپ معرفی شد. یک نسخه ویندوزی شده از N9 که موفقیت خاصی نداشت. ظاهری به شدت جذاب و رنگارنگ به همراه یک صفحهنمایش ۳٫۷ اینچی که خمیدگی بسیار ملایمی را در خود جای داده بود. سیستمعامل ویندوزفون ۷٫۵ بود که نوکیا کمی تغییرات روی آن داده بود. اما مشکل بزرگتر به وجود آمد. بالمر در مصاحبههایش در مورد آیفون گفته بود که محصولی بسیار گرانقیمت است و کسی آن را نخواهد خرید. حال الوپ لومیا ۸۰۰ را با قیمت ۴۵۰ پوند به بازار عرضه میکرد. بله درست حدس زدید، هیچکس سمت این گوشی نرفت! ویندزفون نه تنها در حال سوختن بود بلکه قصد داشت نوکیا را نیز با خود به آتش بکشد.
ویندزفون ۷٫۵ مدتی روی کار بود و نوکیا و دیگر شرکتها در تلاش بودند تا مایکروسافت را پیروز میدان کنند، اما این اتفاق نیفتاد و مایکروسافت در خفا شروع به کار روی نسخه تازه ویندوز و ویندوزفون کرد.
تغییری لازم
دنیا به سمت لمسی شدن پیش رفته بود و مایکروسافت این قضیه را میدانست. شرکت روی ویندوز ۸ و ویندوزفون ۸ شروع به کار کرده بود و در اواسط ۲۰۱۲ سری تبلتهای سرفس را معرفی کرد که از ویندوز ۸ و ویندوز RT استفاده میکردند. شباهت کامل این سیستمعامل به ویندوزفون نوید آیندهی کاملا هماهنگ این دو سیستم را میداد. چندی بعد ویندوزفون ۸ معرفی شد. کاملا بهبودیافته و به نظر به شدت کاربردیتر از برادر پیشین خود بود. زیبایی همچنان خیرهکننده بود و امکانات فراوانی به محصول اضافه شده بود. اما باز هم خبر بد، دارندگان ویندوز فون ۷ یا ۷٫۵ نمیتوانستند به این نسخه آپدیت شوند! مایکروسافت باز هم یاران خود را قال گذاشته بود. گرچه قرار شد دارندگان ویندوزفون ۷ آپدیت ویندوزفون ۷٫۸ را دریافت کنند که شباهتهایی به ویندوزفون ۸ داشت اما شرکتها در عرضه آپدیت بدقولی کردند و همچنین کاربران نیز از این مسئله که به پایان راه آپدیتها رسیدهاند ناامید بودند.
گرچه همچنان میشد مشکلات مختلفی را از گوشه و کنار ویندوزفون ۸ بیرون کشید. این شرکت همچنان داشت تلاش میکرد تا به پای رقبا برسد و هیچگاه نتوانست که از آنها در ارائه امکانات جلو بزند. البته مایکروسافت قصد داشت با ویندوزفون ۸٫۱ که با اسم رمز Blue شروع به کار کرده بود از رقبا جلو بزند. قرار بود تمام امکاناتی که کاربران مدتها خواستار آن بودند در ویندوزفون ۸٫۱ تامین شود. یکی از مهمترین این امکانات اضافه شدن Action Center بود که در نسخههای پیشین وجود نداشت. عملکرد سیستم بهتر شده بود، مالتیتسکینگ بهبود یافته بود، کیبورد کارآمدتر شده بود و بسیار قابلیتهای دیگر اضافه شده بود، اما مهمترین این قابلیتها کورتانا بود.
دیگر تغییر مهم این شرکت پیش از معرفی ویندوزفون ۸٫۱ رخ داد. استیو بالمر پس ۱۴ سال بالاخره از مدیریت اجرایی مایکروسافت بازنشسته شد. بالمر حجم زیادی از سرمایه شرکت را در پروژههای ناموفق از دست داده بود و وقت آن بود که از این سمت جدا شود. سپتامبر ۲۰۱۳ آخرین ماه کاری او بود. او مراسمی را ترتیب داد و در آن با همه اعضای مایکروسافت خداحافظی کرد. ویدئو معروف گریه او بازتابی جهانی داشت. اما این تغییری لازم بود، تغییری که مایکروسافت چندین سال بود منتظر آن بود. بعد از بالمر، ساتیا نادلا به سمت مدیر اجرایی مایکروسافت منصوب شد. نادلا دقیقا همان چیزی بود که مایکروسافت به آن نیاز داشت، مدیریت تجاری قوی و همچنین نگاهی به آینده، نادلا رقم زننده آینده مایکروسافت بود.
آخرین شلیک به نوکیا
نوکیا همچنان در تلاش بود تا با معرفی محصولات بیشتر فروش خود را بیشتر کند، اما این اتفاق نمیافتاد! تلاش این شرکت بیهوده بود، ویندوزفون بستری نبود که نوکیا بتواند دوباره شکوه خود را در آن بیابد. پس شرکت تصمیم گرفت که سرکی به اندروید بکشد. اندروید کاملا آزاد بود و همچنین هر روز نیز در حال پیشرفت بود. نوکیا سری X را معرفی کرد که بر پایه اندروید تولید شده بودند، این سری قوی نبود و اساسا امکانات خاصی نداشت اما اولین تجربه نوکیا در زمینه اندروید بود. مایکروسافت اما به نوکیا امان نداد و اجازه نداد که بیش از این جلو رود، مایکروسافت در یک قرارداد ۷ میلیارد دلاری بخش موبایل نوکیا را خریداری کرد و حق استفاده نام لومیا را به نام خود درآورد. مایکروسافت با این خرید بالاخره خط تولید خود را داشت و بالاخره خودش بزرگترین تولیدکننده گوشیهای ویندوزفونی بود.
برنامههای تازه، ویندوز ۱۰ موبایل
دو سال اخیر سالهای عجیبی برای مایکروسافت بود. محصولات و برنامههای این شرکت نشان از کم شدن سردرگمی دوران بالمر را میدهد. این شرکت ویندوزفون تازه را با نام ویندوز ۱۰ موبایل عرضه کرد. پسوند فون از ویندوز حذف شد و شرکت برنامه خود را برای هماهنگی کامل ایکسباکس، ویندوز و ویندوزفون اعلام کرد. این برگ برنده مایکروسافت است، بستری غنی که کاربران تمامی امور خود را در این بستر هماهنگ انجام خواهند داد. توسعهدهندگان اینگونه میتوانند برنامههای خود را بر روی یک بستر مشخص عرضه کنند و اینگونه سطح وسیعتری از کاربران را در پوشش خود داشته باشند. حتی چندی پیش تصویری منتشر شد از امکان اجرای استریم بازی Forza Horizon 3 رو لومیا ۹۵۰ که به نوبهی خود امری بسیار جذاب است.
اما اگر این اتفاق نیز رخ دهد، بازهم مشکل عظیم کمبود اپلیکیشنها وجود خواهد داشت. مایکروسافت نتوانسته توسعهدهندگان قوی را به سوی خود جذب کند. فروشگاه این شرکت همچنان خالی از اپلیکیشنهای غنی است و اپلیکیشنهای این فروشگاه نمیتوانند کاربران را وادار به خرید گوشیهای مایکروسافت کنند.
کارآمدی ویندوزموبایل کاملا بهبود یافته و مشکلات پایه را نمیتوان در این سیستم دید اما این بدین معنی نیست که هر از چندگاهی باگهای فراوانی مشاهده نشود. مثلا ممکن است یک روز از خواب بیدار شوید و وایفای شما روشن نشود و مجبور شوید که گوشی را ریست فکتوری کنید! همچنین براساس تجربه شخصی پشتیبانی مایکروسافت در این باره ضعیف است و یافتن پاسخ مشکلات در انجمنهای ویندوزی بسیار سخت است.
اما به هر حال این امید است که ویندوزموبایل به سیستمی کاملا هماهنگ با ویندوز معمولی تبدیل شود. دیدن یک سیستم به این قدرت که بتواند امور ویندوز را انجام دهد بسیار جذاب خواهد بود و ممکن است برگ برندهی مایکروسافت باشد. اما پیش از این مایکروسافت باید شروع به پر کردن فروشگاه خود از اپلیکیشنهای اختصاصی و قوی کند. باید چیزی برای عرضه داشته باشد که رقبایش ندارند، باید با تمام قوا تلاش کند.
[ad_2]