[ad_1]
دفتر خاطراتتان را بردارید
یک روز را برای انجام این تمرین انتخاب کنید؛ روزی که نه در آن قرار است کار خاص و مهمی انجام دهید و نه موضوع غم انگیزی برای بررسی در پیرامونتان وجود دارد. سعی کنید آرامترین روزتان را برای این کار انتخاب کنید و در شرایطی باشید که کسی مزاحم انجام تمرینتان نشود. دفترچه خاطرات یا حتی یک ورق کاغذ را مقابلتان بگذارید و سعی کنید تمام قرارهایی که با خودتان گذاشتهاید را بنویسید. هر چند ساعت یکبار دفتر را بردارید و به جملاتی که نوشتهاید نگاه کنید. در این ساعتها چقدر موفق بودهاید و تا چه اندازه توانستهاید مکالمات درونی و افکارتان را کنترل کنید؟
بعد از اینکه مدتی این تمرین را انجام دادید خواهید توانست بدون مراجعه ساعت به ساعت به نوشتههایتان ذهنتان را کنترل کنید و هوشیارانه جملاتی که بهخودتان میگویید را بررسی کنید.
خودتان را در یک موقعیت مهم تصور کنید
تصور کنید فردا صبح قرار است در یک سمینار مهم شرکت کنید. تمام همکاران و روسا در آن جلسه حضور دارند و شما باید آمادگی بالایی برای ارائه مطالب و پاسخگویی به آنها داشته باشید. حالا شب قبل از این نشست بزرگ است و در تاریکی شب روی تخت خوابتان دراز کشیدهاید. چه جملاتی را در مورد برنامه فردا بهخود میگویید؟ چقدر زمان ببرد مهم نیست. شما باید صادقانه و بادقت به این مکالمات توجه کنید. اگر احساس میکنید افکار منفی پیاپی در ذهنتان چرخ میزنند و شما را آشفته میکنند، خوابیدن را فراموش کنید و با خودتان گفتوگو کنید. شما باید برای آرام کردن ذهنتان و دور کردن این افکار منفی به آن جملات پاسخ دهید. مهم نیست ساعت چند است، یک قلم و کاغذ در دستتان بگیرید. تمامی پاسخهایتان را یادداشت کنید اما هرگز در نوشتنشان خودسانسوری نکنید. حالا کمی آرامتر شدهاید و توانستهاید گوشه منفی ذهنتان را سرجایش بنشانید و آرام بخوابید.
نوشتههای قبلی را مرور کنید
در نخستین فرصتی که برایتان پیش آمده نوشتههای دو تمرین قبل را کنار هم بگذارید و بررسی کنید. سعی کنید زمانی را انتخاب کنید که هم تمرکز کافی برای این کار داشته باشید و هم فرصت لازم. چه موضوعاتی در این دو نوشته مشترک هستند؛ این موضوعات مشترک مشکلاتی هستند که هر روز در ذهنتان به آنها برمیخورید پس باید جدیتر از دیگر موارد با آنها برخورد کنید و راهی برای جلو بردنشان پیدا کنید. نوشتن را فراموش نکنید. سعی نکنید منطقتان را در ذهنتان نگه دارید بلکه آن را روی کاغذ بیاورید. حالا شما فهرستی از این موضوعات مشترک دارید و وقت آن است که راهی مناسب برای از میان بردنشان هم پیدا کنید.
نکته : در زمانی که به تمامی این نوشتهها نگاه میکنید، سعی کنید به این سوال هم پاسخ دهید: «در روز چطور دوستی برای خودتان هستید؟»
خودتان را محک بزنید
بعد از بررسی ۲ نوشته، باید خودتان را محک بزنید. موضوعاتی که در کاغذها نوشتهاید را ارزیابی کنید. چه حال و هوایی داشتهاند؟ آیا مثبت بودهاند یا پر از ناامیدی و حتی خشم؟ اگر مثبت بودهاند، آیا عقلانی هم بودهاند؟ آیا محدوده وسیعی از این نوشتهها پر است از افکار خشن و کینهجویانه؟ یا سرشار است از تفکرات مثبت وگاه رویایی و غیرواقعی؟ مواردی که در نوشتهتان به طرز واضحی مثبت یا منفی ردهبندی میشوند را با علائم جداگانه مشخص کنید. میتوانید از ماژیکهایی با رنگهای متفاوت کمک بگیرید و این موضوعات را دستهبندی کنید. همینطور میتوانید مواردی را که در حال حاضر از نظرتان منطقی یا غیرمنطقی بهنظر میرسند، مشخص کنید و چند دقیقهای به آنها فکر کنید. با این تقسیمبندی تا حدودی بهتر میتوانید خودتان و ذهنتان را بشناسید و درک کنید بیشتر چه گفتوگوهایی را در مغزتان میگذرانید. چقدر با روزهای قبل تفاوت کردهاید و چقدر بر نوشتههای قبلیتان پافشاری میکنید؟
چقدر موفق بودهاید؟
بهتر است بار دیگر به تمرینهای شماره یک و ۲ برگردید. متنهایی که نوشتهاید را دوباره بررسی کنید. چقدر بر مکالمات ذهنیتان کنترل داشتهاید و چقدر این گفتوگوها خارج از کنترل شما به دنیای واقعی و بیرونی زندگیتان راه پیدا کردهاند؟ آیا توانستهاید یک کینه آنی را در حد یک تفکر نگه دارید یا اینکه آن مکالمه ذهنی واکنشی نادرست را در دنیای واقعی زندگیتان به همراه آورده است؟ شما تا چه اندازه توانستهاید این تفکرات را سرکوب کنید و آنها را با افکار بهتری جایگزین کنید و تا چه اندازه در این ماجرا هیجانی عمل کرده و خودتان را علیه خود تحریک کردهاید؟ جوابهایتان را بنویسید. این پنجمین کاغذی است که براساس تفکرات ذهنیتان روی آن یادداشت میکنید. خسته نشوید و این کار را بیفایده ندانید؛ تنها یک قدم دیگر برای رامکردن ذهن سرکشتان باقی مانده است.
تمرین شماره ۶
دوست خوبی برای خودتان بودهاید؟
درست در زمانی که به تمامی این نوشتهها نگاه میکنید، سعی کنید به این سوال هم پاسخ دهید: «در طول روز چطور دوستی برای خودتان هستید؟» اگر شما دوستی هستید که نکات منفی تمرین یک و ۲ را در گوشتان زمزمه میکند، آیا زمان آن نیست که کمی تغییر کنید.
به این فکر کنید که چطور دوستی باید برای خودتان باشید؟ شما کسی هستید که هر روز و هر لحظه با ذهنتان صحبت میکند و اینکه دوست خوبی برای خود باشید میتواند بیشتر از هرچیز دیگری در زندگی شما تاثیرگذار باشد.
بار دیگر از خود بپرسید. چطور دوستی باید برای خودم باشم؟ آیا تمام مدت دنیا را برای خود مسموم و آلوده جلوه میدهم یا اینکه نکاتی که در ذهنتان بهخود گوشزد میکنید، منطقی و آرامشبخش است؟ آیا دوستی هستید که زندگی را برایتان مثبت جلوه میدهد یا مدام در ذهنتان زمزمه میکند که «تو نمیتوانی؟!» سعی کنید در زمانی که خود را قضاوت میکنید جانبداری نکنید. شما مقابل خودتان و بیحضور فرد دیگر ارزیابی میشوید و قاضی این دادگاه هم کسی جز خودتان نیست. پس طفره نروید و سعی کنید تا آنجا که ممکن است، صادق باشید.
حالا قضاوت کنید
حالا وقت آن است که خودتان را قضاوت کنید.با خودتان صادق باشید و به این سوالات جواب دهید.
۱٫آیا شما با قدرت به صدای درونیتان گوش میدهید؟ سعی کنید به یاد بیاورید که چه زمانی بوده و در چه موقعیتی قرار داشتهاید.
۲٫ آیا زندگی واقعی شما و آنچه از خود بروز میدهید و همینطور شخصیت اجتماعیتان در تقابل با افکار، ارزشها، اعتقادات و تعریفهایی قرار دارد که برای زندگی خود
ساختهاید؟
۳٫ آیا امروز، درست در همین لحظه میتوانید با جزئیات شرح دهید که چه کسی هستید؟ به این سوال با دقت فکر و سعی کنید خودتان را آنطور که میشناسید بهخود معرفی کنید. چه چیزهایی را در مورد خودتان هنوز نمیدانید؟
[ad_2]