[ad_1]
گلی ترقی- فرزند لطف الله ترقی، نویسنده و وکیل مجلس و مدیر مـجلهٔ تـرقی-گلی ترقی در ۱۷ مهر ۱۳۱۸ در تهران به دنیا آمد. قصهنویسی را از سال ۱۳۴۴ با چاپ داستانی در مجلهٔ اندیشه و هنر آغاز کـرد.
من هم چه گوارا هستم. اولین مجموعهٔ داستان او، در سال ۱۳۴۸ منتشر شد و چهار سال بـعد داستان بلند خواب زمـستانی را مـنتشر کرد.
در سال ۱۳۵۱ فیلمنامهای نوشت که همسرش، زندهیاد هژیر داریوش، براساس آن فیلمی به نام بیتا ساخت. او که مدرس دانشگاه در رشتهٔ اسطورهشناسی بود پس از انقلاب به فرانسه رفت.
پس از آن گلی ترقی دوبـاره در عرصهٔ ادبی ایران جلوه کرد؛ یکبار با خاطرههای پراکنده (۱۳۷۳) که واخوانی یادهای حسرتآمیز گذشته و حدیث زندگی ملالآور در غربت است، بار دیگر با جایی دیگر که در ابتدای سال جاری منتشر شد. هـر دو کـتاب کمابیش نظر منتقدان و محافل ادبی را گرفت. یکفیلم بلند سینمایی بر اساس یکی از داستانهای جایی دیگر به نام درخت گلابی توسط داریوش مهرجویی ساخته شد که با اقبال بینندگان روبهرو شد.
ترقی پس از سال ۱۳۵۷ داستانهای تامل برانگیزی مانند «بزرگ بانوی روح من»، «اتوبوس شمیران»، و «خانهای در آسمان» نوشتهاست که نمونههای برجسته ادبیات داستانی معاصر ایران هستند. آثار او بجز خواب زمستانی و اتفاق بصورت داستان کوتاه بوده است. کتاب خـواب زمـستانی او تاکنون بارها تجدید چاپ شده است.
ترقی، چنان که خودش نیز گفته است، بسیار کمکار است، و خود را از جملهٔ نویسندگان وسواسی و مردد میداند که زبان برایشان مهمترین عنصر داستان است. او بـه دنـبال زبانی است «خاموش و متواضع، بدون ادا و تظاهر». شاعرانگی در زبان را نمیپسندد، و نثر «پر از زرقوبرق» یا «پیجوخم» را «هیاهو بر سر هیچ» میداند. سادگی و طنز را، حتی در بیان مایههای تراژیک، عاملی بسیار مهم و «مدرن» در یـکداستان مـیداند. در اغـلب داستانهایی که نوشته از تجربههای واقـعی زنـدگی خـود مدد گرفته است، و از همینرو آثارش را شرح احوال درونی خود میداند. او نویسندهای است صبور و بیادعا، و گزیدهنویسی را بر قلمفرسایی و درازنفسی ترجیح میدهد.
[ad_2]