[ad_1]
مطابق چیزهایی که امروز صبح در توییتر خواندم مجله دنیای ورزش در حال تعطیل شدن است.
امیدوارم این خبر صحت نداشته باشد، اما با توجه به شرایط این روزها که بیشتر مردم اخبار را به صورت عام و اخبار ورزشی را به صورت خاص از طریق اینترنت دنیال میکنند، چنین چیزی دور از ذهن نیست.
دنیای ورزش من را پرت کند به سالهای دوره دبیرستان و راهنمایی.
خب، یک زمانی بود که اخبار ورزشی خیلی محدود در صدا و سیما انعکاس پیدا میکرد. در ان دوره زمانی من شخصا اخبار ورزشی را بسیاری اوقات از طریق رادیو دنبال میکردم.
میخواهید باور کنید یا نه، آرزوی خیلی از ماها این بود که مسابقات ورزشی به صورت رادیویی پخش زنده شود و همین هم خیلی اوقات میسر نمیشد.
یادم میآید که رادیوی سراسری یک جنگ هفتگی، عصرهای جمعه پخش میکرد و در دقایق محدودی از آن مسابقههای ورزشی عصر جمعه، با تماس زنده با استادیومها بازتاب پیدا میکردند.
خاطره شاید جالبتر برای شما شاید این باشد:
رادیوی تهران برنامه مستقل ورزشی عصر جمعه داشت. اما سیگنالهای رادیو تهران به خطه شمال که من در آن ساکن بودم، نمیرسید.
باید منتظر میماندیم که غروب فرا برسد، تا با توجه به شرایط متفاوت لایه یونوسفر جو، امواج رادیوی تهران را بتوانیم بشنویم! (در این مورد بخوانید.)
حالا بماند که تصورات ذهنی دور از واقعیت از وضعیت مسابقات داشتیم و با توجه به رادیویی بودن گزارشات تصور میکردیم که هر اعلام موقعیتی از سوی گزارشگر، چه موقعیت صد در صدی بوده است.
اما برگردیم به مجلات، در آن زمان دو نشریه کیهان ورزشی و دنیا ورزش به نوعی رقیب هم بودند و هر کدام ایدئولوژی کمی متفاوت را دنبال میکردند. (البته شاید بیشتر از کمی!)
کیهان ورزشی با ایدئولوژی انقلابی خود، زیادی هم میانهای با ستارهسازی نداشت؛ اما به حکم ورزشی بودن ناچار بود اخبار ستارهها و عکس آنها را منتشر کند.
نشریه دنیای ورزش، رنگ و لعاب خیلی بهتری داشت. باورتان میشود که در آن دوره خیلی وقتهای کیهان ورزشی با روتوشهای اولیه، با سختی و با مهارت کم، تبلیغات را از پیراهن تیمهای فوتبال پاک میکرد؟
الان شما میتوانید هر زمان که بخوانید نتایج زنده فوتبال، آمار و جداول ردهبندی را ببینید. اما در آن دوره بعضی اوقات من شخصا برای لیگهای فوتبال جدول ردهبندی دستی درست میکردم.
محبوبترین صفحه دنیای ورزش برای ما، پوسترهای وسط آن با کاغذی شبیه کاغذ گلاسه بود و محبوبترین مقاله کیهان ورزشی هم برای من مقالههای ابراهیم افشار بود. گرچه به سبب همعصر نبودن با این نویسنده خلاق و با قلم یکه کشورمان، خیلی از اشارات او را نمیتوانستم رمزگشایی کنم.
البته مقالات مهدی اسداللهی را هم بسیار دوست داشتم.
نام دنیای ورزش را که میشنوم یاد چند نفر از دوستان دوهر دبیرستان خودم میافتم که مشتاقانه این نشریه را میخریدند. حتی گاهی صبح روزهای یکشنبه که این مجله به همراه کیهان ورزشی روی کیوسکها میآمد، آنها به قیمت دیر رسیدن به دبیرستان یا راهنمایی، حتما نشریه را تهیه میکردند و بعد زنگهای تفریح بود و ما و ورق زدن این نشریات و کل کلهای دوستانه.
این نوشتههای پیشین ما را از دست ندهید
[ad_2]