[ad_1]
ماهنامه سپیده دانایی: «ترس از بی نصیب ماندن» پدیده ای است که چند سال پیش روان شناسان به عنوان ریسک احتمالی استفاده از فیس بوک مطرح کرده بودند. شما شب جمعه ای را تنها هستید و تصمیم می گیرد که به فیس بوک بروید تا ببینید که دوستانتان در چه حالی هستند و می بینید که آن ها با هم بیرون رفته اند و شما را دعوت نکرده اند. شما دوست داشتید که بیرون و در حال تفریح باشید و به همین خاطر شروع به فکر کردن می کنید که چرا کسی شما را دعوت نکرده است. این در حالی است که تصور می کردید که در بین دوستان و آشنایان خود فردی محبوب هستید. آیا چیزی هست که این افراد در شما دوست ندارند؟ چند موقعیت اجتماعی دیگر را به این خاطر از دست داده اید که دوستانتان نمی خواسته اند در کنار شما باشند؟ پس از مدتی شما دچار درگیری ذهنی می شوید و تقریبا می توانید ببینید که عزت نفستان در حال پایین تر و پایین تر رفتن است و این ها همه درحالی اتفاق می افتند که به دنبال علتی برای تنهایی خود هستید.
احساس تنها و بی نصیب ماندن همیشه یکی از مولفه های اثرگذار احتمالی روی احساس افسردگی عزت نفس کم بوده است و این امر از آغاز زمان وجود داشته است، اما تنها در زمان ما که رسانه های اجتماعی ظهور کرده اند می تواند تعداد بارهایی که فرد به جایی دعوت نشده است را محاسبه کرد. با در ذهن داشتن چنین ریسک هایی، آکادمی پزشکان متخصص کودک آمریکا هشداری را منتشر کردند که فیس بوک می تواند به جرقه افسردگی در کودکان و نوجوانان را بزند، گروه هایی که به طور خاصی نسبت به طرد اجتماعی حساس هستند. اعتبار این ادعا به گفته تاک سانگ چو و هاو یین وان از دانشگاه شویی یانِ هنگ کنگ زیر سوال است. آن ها معتقدند «افسردگی فیس بوک» ممکن است به کلی وجود نداشته باشد یا حتی ممکن است این رابطه در جهت مخالفی برود و استفاده از فیس بوک مربوط به رضایت بیشتر و نه کمتری از زندگی باشد.
صفتی شخصیتی که به عقیده نویسندگان هنگ کنگی می تواند نقشی کلیدی ایفا کند، روان رنجورخویی است. روان رنجورخویی گرایشی مزمن به نگرانی بیش از حد، احساس اضطراب و تجربه مداخله گرد بی اعتماد به نفسی است. نمونه آنلاین شرکت کنندگان از سراسر دنیا شامل ۲۸۲ بزرگسال بود که بین ۱۸ تا ۷۳ سال سن داشتند که میانگین سنی آن ها ۳۳ سال بود. دوسوم این افراد مرد بودند. آن ها آزمون هایی استاندارد را در زمینه صفات شخصیتی و افسردگی کامل کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا استفاده از فیس بوک و تعداد دوستان خود را تقریب بزنند و همچنین گزارش کنند که تا چه اندازه ای درگیر مقایسه اجتماعی از طریق فیس بوک هستند و در چه حد حسادت را تجربه می کنند.
سوال کلیدی این است که آیا استفاده از فیس بوک و افسردگی با هم رابطه مثبتی دارند یا نه. آیا کسانی که بیش از دو ساعت در روز با این شبکه اجتماعی کار می کنند در خطر بیشتر افسردگی نسبت به کاربران گه گاهی هستند؟ پاسخ این سوالات به گفته نویسندگان این مقاله و پژوهش، یک «نه» قاطعانه است. آن ها در جمع بندی خود اظهار کردند که: «در این مرحله، خیلی زودهنگام است که پژوهشگر یا درمانگری بخواهد نتیجه بگیرد که گذراندن زمان در فیس بوک می تواند اثراتی پایدار روی سلامت روانی داشته باشد.»
تاریخ: اکتبر ۲۰۱۷
منبع: ژورنال Porsonality and Individual Differences
[ad_2]