[ad_1]
این روزها هر چند وقت یک بار، مقامات مختلف آمارهایی در مورد میزان نفوذ تلگرام و میزان استفاده از آن ارائه میدهند.
تازهترین آمار ارائه شده توسط آنها به این صورت است:
آگهی متنی میانمتنی:
برنامهریزی روزانه به شیوهٔ افراد موفق
و ثروتمند را بیاموزید (کتاب الکترونیک رایگان)
بیش از ۶۰ درصد پهنای باند کشور توسط تلگرام اشغالشده است. این شبکه پیامرسان در حال حاضر نزدیک به ۴۰ میلیون کاربر دارد که ساعت ۲۲ تا یک شب بیشترین ساعت ترافیکی آن است.
۵۸۰ هزار کانال در تلگرام در حال حاضر در کشور وجود دارد که در این بین ۱۶ کانال تلگرامی بالای یک میلیون نفر عضو دارد.
بیشترین تعداد عضو یک کانال تلگرامی ۳میلیون ۴۰۰ هزار نفر است و بیشترین بازید از یک پیام نیز در حال حاضر ۲۰ میلیون نفر است.
از آنجا که هر آماردهی، باید ما، مسئولان و کارشناسان را به یک نتیجهگیری، تغییر روند و اخذ سیاستی نو برساند، سؤال این است که اصلا آمارهایی که حاوی هیچ کدام از این ارکان نیستند، به خودی خود چه فایدهای دارند؟ افزایش اطلاعات عمومی؟ تأکید بر چیرگی یک پیامرسان فرنگی در کشورمان؟
سؤال بعدی این است که واقعا این آمار چطور گرفته میشوند و از چه متد علمیای تبعیت میکنند؟ در مورد آمار کلی، مثل درصد اشغال پهنای باند کشور، البته نباید دشواری خاصی وجود داشته باشد، اما شیوه رسیدن به برخی از اعداد و ارقام، جای سؤالاتی را باقی میگذارد؟
از همه مهمتر سؤالی که پیش میآید این است که آیا تخصیص این همه پهنای باند و وقت کاربران اینترنت به تلگرام، باید خوشوقتمان کند یا ما را به فکر وادارد. فکر از آن جهت که ما حتی در کانالهای خبری فعال که به صورت سنجیده و پیراستهتر خبر میگذارند، آن محتوای خامی که کاربران را به فکر و اندیشه وادارد، مشاهده نمیکنیم.
بنابراین به نظر هراسناک میآید که این همه کاربر به جای مداقه در منابع اصلی، صرف وقت با خانواده و کتاب خواندن، کاربر تکانهای و وقتگذران تلگرام بشوند.
تازه در آمار به تخصیص ۶۰ درصدی پهنای باند کشور اشاره شده و این به معنای آن نیست که ۴۰ درصد باقیمانده صرف وبگردیهای هدفمندتر میشوند. قطعا درصد قابل توجهی هم صرف گشت و گذار در اینستاگرام یا دانلودها میشوند و از اینجا به این حقیقت تلخ میرسیم که در شرایط حاضر میزان مشاهده سایتها و وبلاگها نبایستی از چند درصد حقیر بیشتر باشند.
البته چنین چیزی مسلما منحصر به کاربران ایرانی نیست و مطابق تازهترین آمار اسنپچت هم در مغربزمین برای خود، جایگاه معتبری کسب کرده است و وقت قابل توجهی از کاربران را میبلعد.
شوربختانه، تجربه نشان داده است که کاربر تلگرامی را نمیتوان حتی با دادن مشوقها و انگیزههایی هم به یک کاربر ویژهتر تبدیل کرد.
انبوهی از سیاستهای تنگنظرانه که برای مثال سرویسهای وبلاگنویسی رایگان و یا حتی اپهای گردآوری خبری مثل فلیپبورد را محدود کردهاند، بر دشواری سوق دادن این کاربران به سمت یک کاربری ژرف، میافزایند.
[ad_2]