[ad_1]
در شرایطی که هنوز خیلیها تماشای فصل جدید سریال خانه پوشالی House of Cards را تمام نکردهاند، مسلما نمیشود با خیال راحت در مورد این سریال نوشت. پس ترجیح میدهم فعلا به یک چیز جانبی در مورد سریال اشاره کنم.
فصل چهارم این سریال در نقطهای بحرانی تمام شد و ما همان زمان فهمیدیم که فرانک آندروود با القای هراس کاذب در دل جامعه میخواهد خودش را از بحران برهاند. فصل تازه هم از این همین جا شروع میشود و میدانیم که فرانک، رقابت سختی با رقیب انتخاباتی جمهوریخواه خود خواهد داشت.
در روز انتخابات در چند صحنه فرانک و کلیر را میبینیم که ظاهرا بنا به یک عادت قدیمی، در حال بازبینی یک فیلم کلاسیک هستند.
خیلیها کنجکاو شده بودند که بدانند این فیلم، چه فیلمی است.
باید بگویم که این فیلم مسلما یکی از شاهکارها مسلم سینماست و من پیشنهاد میکنم اگر این فیلم را ندیدهاید، حتما ببینید.
در روزگاری که پیدا کردن فیلم خوب، روز به روز دشوار میشود، در زمانهای که گاهی ما ماهها منتظر میمانیم یک فیلم به ظاهر شاهکار تازه را ببینیم و دست آخر سرخورده با اثری کممایه، مواجه میشویم، مسلما مرور یا کشف کلاسیکهای قدیمی خیلی باارزش است.
فیلمی که در آن روز بحرانی توسط آندروودها تماشا شد، غرامت مضاعف Double Indemnity نام دارد. این فیلم در سال ۱۹۴۴ توسط بیلی وایلدر ساخته شده است.
غرامت مضاعف اقتباسی است از رمانی به همین نام نوشتهٔ جیمز ام.کین.
پس همین جا پیشنهاد دوم امروزم را مطرح میکنم، کتاب غرامت مضاعف را تهیه کنید و بخوانید. این رمان در ۱۵۱ صفحه، توسط بهرنگ رجبی ترجمه شده و توسط انتشارات چشمه منتشر شده است.
پیشنهاد سومم را همین جا مطرح میکنم، خیلی حیف است که وقت نگذارید و دیگر فیلمهای بیلی وایلدر بزرگ را نبینید!
فکر میکنم حتی اگر آدم عشق فیلمی نباشید، فیلم بازداشتگاه شماره ۱۷ او را دیده باشید. چون تلویزیون ایران بارها این فیلم خوب را بازپخش کرده است. خب، در کمال تعجب باید اعتراف کنیم که کار تلویزیون ملی ما به جایی رسیده است که ما آرزوی همان دوران دهه شصت و اوایل ۷۰ را میکنیم! دستکم در آن زمان کسانی در تلویزیون بودند که سلیقه خوبی در انتخاب فیلم، کارتونها و سریالهای قابل پخش داشتند و علیرغم همه تعدیلها، باز هم آن آثار تأثیرگذاری خوب خود را داشتند.
داستان فیلم، داستان مأمور بیمهای به نام والتر نف، که با خانمی به نام فیلیس دیتریکسون توطئهای میچیند تا شوهر او را به قتل برسانند و وانمود کنند به اینکه از قطار به بیرون پرت شده تا بتوانند پول بیمه او به جیب بزنند.
غرامت مضاعف، یکی از معروفترین درونمایههای فیلمهای نوآر را داراست: قهرمان یک جنایتکار نیست. بلکه مرد ضعیفالنفسی است که که وسوسه و تسلیم میشود. در این داستان دوگانه زن و مرد، هر یک، دیگری را وسوسه میکنند، یعنی هیچ به تنهایی کار را انجام ندادهاند. هم جنایت و هم هیجان اشتراکی متعاقب انجام آن، هر دو نفر را مجذوب خود کرده است.
نویسنده و تهیهکنندگان سریال خانه پوشالی چه فکر بکری کردهاند که این زوج را به تماشای این فیلم در روز انتخابات واداشتهاند. زوج عجیبی که در اغوا کردن هم برای گناههای زیرکانه مکمل راستین هم هستند و گرچه هر یک در عین حال دیگری را میفریبند، اما نیاز این دو به هم برای حس کردن لذت هیجان گناه، بیش از نیروی رانش آنها از هم است.
[ad_2]