[ad_1]
فیلم «بدون تاریخ، بدون امضاء» را ۲ شب پیش دیدم. بعد از دیدن دو فیلم ایرانی با کیفیت کم در دو سه هفته قبل، این یکی از سطح انتظار من خیلی بالاتر بود.
راستش را بخواهید در وهله اول به خاطر دیدن بازیگران فیلم با خودم گفتم که دیدن فیلم نباید خایل از لطف باشد: امیر آقایی – هدیه تهرانی و البته نوید محمدزاده.
گرچه همیشه این طور انتخاب شانسی فیلم، بر اساس عوامل آن، ریسکهای خاص خودش را دارد و میتواند دو ، سه ساعت وقت شما را بیجهت تلف کند!
اما فیلم که پایان رسید از صرف وقت برایش اصلا پشیمان نبودم. فیلم توانسته بود از برخی جهات کنجکاوی من را برانگیزد و یک پایانبندی نسبتا باز هم داشت که این یکی را هم خیلی دوست دارم.
فیلم میتواند به سادگی با آدمهایی از طبقات مختلف و ساختارهای ذهنی متفاوت ارتباط برقرار کند: با فقرا یا آدمهایی که دغدغه اجتماعی دارند – با گروه پزشکان – آنهایی که به دنبال دیدن بازیهای طبیعی خوب هستند.
فیلمنامه فیلم «بدون تاریخ، بدون امضاء»، گرچه بینقص نبود؛ اما به مراتب از فیلمنامههای دیگر این روزها پختهتر بود.
باز هم بازی نوید محمدزاده خیرهکننده، قابل توجه و ستایشآمیز بود. البته من امیدوارم که محمدزاده فقط مهارت خود را در ایفای نقش آدمهای طبقه فرودست جامعه محدود نکند و به زودی او را در کاراکترهای متفاوت بتوانیم ببینیم.
هدیه تهرانی اما بازی ویژهای نداشت. شاید فیلمنامه دست او را بسته بود. شاید هم تنها انتظار از او ایفای مجدد نقش یک زن نسبتا خونسرد بود. در فیلم رفتار او به عنوان همسر کاراکتر کاوه نریمان با بازی نوید آقایی در سمت مقابل زکیه بهبهانی بود. یکی از تعامل و فهم همسر ناتوان بود و دیگری به شدت دردمند و در عین دلزدگی از همسر، عاشق او.
اما پچیدهترین علامت سؤالها را در فیلم همان کاراکتر کاوه نریمان ایجاد میکرد.
رفتارهای او را از چند زاویه میتوان نگریست:
۱-پزشکان شاید با دیدن کاراکتر او به یاد بیماریهای فوت شده خود و عذاب وجدانهای گاهگاهی بیفتند.
همین جا بگویم که به نظر میرسد فیلم مشاور یا مشاورهای پزشک خوبی داشت.
ضمن اینکه به نظرم خیلی از پزشکان با دیدن فیلم به نظرم سراغ کتابهای پزشکی خود میروند تا دوباره موارد Hangman’s Fracture و بوتولیسم را بخوانند و ببینند با تابلوی مطرح شده در فیلم چقدر همخوانی دارد!
۲- به این کاراکتر میتوان از دید روانپزشکی و روانشناسی هم نگاه کرد. آیا نریمان در پی عذاب دادن خود بود؟ چرا در نقطه مقابل همسرش که سعی میکرد منطقی به قضیه فکر کند، ایستاده بود. آیا او نمیتوانست در عین حفظ دلسوزی، منطقی هم عمل کند.
۳-فیلم از دید حقوقی هم قابل بررسی است. آیا قاضی پرونده نمیتوانست مشکوک شود و رویهای متفاوت را برای اطمینان پیشنهاد کند؟
۴- از دید اجتماعی هم البته شاید فیلم لایه پنهانی داشته باشد. صاحبان برخی از حرف و مشاغل به صورت ویژه در تماس با غلظت بالا با برآیند پلیدیها، کمبودها و مشکلات جامعه قرار میگیرند: ژورنالیستها؛ وکلا، پزشکان اورژانس.
دستهای از آنها که بیشتر اهل فکرند، در تنش دائم برای توجیه نابرابریها، تناقضات و سیاهیهای جامعه هستند. برخی از همین افراد و نیز آدمهای آرمانخواه دیگر دوست دارند که مسیحوار، باری را که باید افراد مسئول کشور بر دوش بگیرند، بر پیکر نحیف خود بیندازند.
سرنوشت این آرمانخواهها را که شما بهتر میدانید. از یک زاویه دید شاید بتوان شخصیت کاوه نریمان را این طور هم توجیه کرد.
به هر حال فیلمی که بتواند اینقدر فکر برانگیزد، حتما ارزش دیدن را دارد. باید به کارگردان فیلم -وحید جلیلوند- تبریک بگوییم. به نظر میرسد که او در حال طی یک سیر صعودی است و امیدواریم که کار بعدی او از این هم بهتر شود.
[ad_2]