[ad_1]
استیو وزنیاک اصولا به جز نقشاش در آغاز اپل به عنوان یکی از مؤسسان آن، الان سالهاست که هیچ مسئولیت اجرایی و حتی مشورتی در اپل ندارد. اما هنوز هم روزنامهنگارها به مناسبتهای مختلف هم در مورد گجتهای اپل و هم در مورد گجتهای سایر شرکتها از او نظرخواهی میکنند.
او در گفتگویی که به تازگی در دُن ژوان چین داشته، گفته که بر این باور است که قیمت بالای آیفون ۸، باعث تردید کاربران این شرکت در خرید آن نمیشود و به زعم این هواداران خرید آیفون، یک قمار مطمئن است.
آگهی متنی میانمتنی:
برنامهریزی روزانه به شیوهٔ افراد موفق
و ثروتمند را بیاموزید (کتاب الکترونیک رایگان)
او گفته که اصولا محصولات اپل طوری طراحی میشوند که هیجانانگیز و انقلابی به نظر برسند. خیلیها به منظور خودنمایی آن را میخرند نه برای اینکه دقیقا به اندازه همان نیاز خودشان، چیزی خریده باشند.
او گفت که: «وقتی شما عاشق چیزی هستید، بهایش را هم میپردازید.» (+)
این جمله قابل تأملی است. هواداران اپل وفاداران این برند هستند. همان طور که عاشقان سامسونگ حتی بعد از انفجار بعضی از مدلهای نوت ۷، باز هم به این شرکت وفادار ماندند، هواداران اپل هم با قیمت حتی بالای هزار دلار آیفون، از آن رو برنمیگردانند.
از زاویه دید منفی، میتوان گفت که محصولات و اکوسیستم طوری هستند که کاربران را در هزارتوی خود گرفتار میکنند، طوری که رهایی از آن برایشان دشوار میشود.
و یک زاویه دید دیگر هم این است که جنگ اپل و سامسونگ، جدال طراحی و احساسی است که محصولات آنها در دل هواداران ایجاد میکنند.
در این مورد ما قبلا هم نوشته بودیم:
به صورت خلاصه، روحیات و ذهنیات هر یک از ما طوری است که ذاتا سبک خاصی از طراحی و ظاهر را دوست داریم. حالا وقتی که یک بار محصولی از شرکتی به دلمان نشست و به عبارت ساده، عشق در نگاه اول برای ما رخ داد، دیگر خیلی دشوار است، دل از یک برند بکنیم!
در اینجا سرزنش کردن هوادار یک برند، درست مثل سرزنش کردن یک عاشق میماند. همان طور که با دلایل منطقی نمیتوان یک عاشق را از راه خود برگرداند، با برشمردن نقاط ضعف یا بهای بالای محصولات اپل هم نمیتوان یک فن وقاعی اپل را از خرید محصول بعدی، منصرف کرد.
بنابراین به احتمال زیاد گفته وزنیاک درست باشد، آیفون ۸، با قیمت هزار یا حتی بالای هزار دلار و حتی با وجود برخی مشکلات مثلا اسکنر اثر انگشت، همچنان فروش بالایی پیدا خواهد کر.
اما اشتباه نکنید، عشق هم محدودیتهای خاص خود را دارد و نقاط شکست خود را دارد. در صورتی که برندی تیزهوش نباشد، ممکن است ناخودآگاه کاربران را به آن نقاط شکست و جدایی رهنمون کند و آن وقت حتما از دریافت اینکه فاصله بین عشق و نفرت، آنقدرها هم زیاد نیست، متعجب میشود.
[ad_2]