چارچوبهای معماری اطلاعات روشهایی برای تفکر سازمان یافته در خصوص تدوین طرحهای کلان فناوری اطلاعات در سازمانها و دولتها محسوب میشوند.
چنین چارچوبهایی دارای دو نوع کارکرد، سازمانی و ملی هستند. در کارکرد سازمانی خود اهدافی مانند ایجاد یکپارچگی، استانداردسازی و فراهم کردن زبان مشترک میان ذینفعان سازمان حائز اهمیت است. اما مهمترین کارکرد ملی چارچوبها در ایجاد تعامل پذیری، مقایسه پذیری و بسترسازی به منظور استقرار یک دولت الکترونیکی است.
یک چارچوب مشترک معماری سازمانی میبایستی اصول ذیل را در نظر داشته باشد.
- تعامل پذیری
- امنیت
- باز بودن
- انعطاف پذیری
- مقیاس پذیری
برنامه تکفا نیز به عنوان یک طرح ملی نیازمند بهره برداری از یک چارچوب عمومی معماری سازمانی است. در این گزارش سعی شده است که به مطالب ذیل به طور اجمالی پرداخته شده و زمینهسازی لازم برای تعریف یک پروژه مطالعاتی به منظور تدوین چارچوب ملی معمای سازمانی صورت گیرد.
۱ – ضرورت داشتن یک چارچوب ملی برای معماری سازمانی
۲ – تجارب سایر کشورها در زمینه تدوین چارچوبهای معماری سازمانی
۳ – شاخصهای مورد نیاز برای تدوین یک چارچوب ملی معماری سازمانی
۴ – شرایط داخل کشور برای تدوین چارچوبهای معماری سازمانی
۵ – نتیجه گیری و ترسیم خط مشی کلی
۶ – نمونه هایی از چارچوبهای موجود معماری سازمانی
۱ – ضرورت داشتن یک چارچوب ملی برای معماری سازمانی
معماری سازمانی مجموعهای از محصولات و مدلها است که به توصیف سازمان از حیث سامانههای اطلاعاتی و محیط کاری آن میپردازد. چنین جنگل انبوهی از مدلها بدون بهرهمندی از یک چارچوب برای هیچکس قابل تولید و بهرهبرداری نخواهد بود. انتخاب چارچوب یکی از مهمترین مراحل در اجرای معماری محسوب میشود. بنابراین، لازم است سازمانهایی که قصد دارند چنین تجربهای را کسب کنند، راهنمایی برای انتخاب چارچوب در اختیار داشته باشند.
از سوی دیگر شاید بتوان گفت، مهمترین دلیل رویکرد جهانی به معماری سازمانی نیاز روزافزون به تعامل است. در واقع این موضوع یکی از مهمترین مسائلی است که باعث متفاوت بودن رویکردهای پیشین به برنامهریزی سامانههای اطلاعاتی (مانند طرحهای جامع IT) با نگرش معماری میشود. این نیاز، تنها به تعامل میان سامانههای اطلاعاتی یک سازمان خاص منتهی نمیشود. زمانی که سازمانی به بزرگی یک دولت قصد دارد از مزایای معماری سازمانی بهرهمند شود باید بتواند محکی برای ارزیابی صحت و دقت معماری ایجاد شده در هر بخش و سازگاری میان این معماریها داشته باشد. به این ترتیب دولت این امکان را خواهد یافت تا از زیرساختار فناوری اطلاعات ایجاد شده در نتیجه طرح تکفا به منظور دستیابی به سرعت عمل و اثربخشی فعالیت های فراسازمانی (و چندسازمانی) به ویژه در زمانهای بحران استفاده کند.
برای دستیابی به چنین هدفی لازم است مجموعه ای از قوانین، استانداردها و روشها، مؤلفهها، الگوها و دستورالعملها تهیه شود که تضمین کننده سطح مطلوب تعاملپذیری میان معماریهای مختلف باشد. این مجموعه از توصیفات در واقع خود، معماری دیگری را شکل میدهند که معماریهای مختلف و ارتباط میان آنها را معین میسازد. چنین معماری را میتوان یک فرامعماری نیز نامید که با اعمال در سطح دولت به یک معماری ملی تبدیل میشود. فرامعماری نیز مانند هر معماری دیگری برای تضمین جامعیت خود به یک چارچوب نیاز دارد.
چارچوب ملی معماری سازمانی یک ساختار مفهومی برای فعالیتهایی از جنس معماری در سازمانهای تابعه دولت است که به منظور دستیابی به معیارهایی برای سنجش این معماریها و تعاملپذیری میان آنها، با استفاده از بهترین تجربیات موجود، بومیسازی شده است. چنین چارچوبی ضمن تضمین اثربخشی مورد انتظار از معماری سازمانی تبدیل به ارزش افزوده طرح تکفا خواهد شد. مزایا و منافع حاصل از در اختیار داشتن چنین چارچوبی عبارتند از:
- زمینهسازی برای تعامل میانسازمانی
- مقایسهپذیر شدن معماریهای ایجاد شده در سازمانهای مختلف
- دستیابی به محکی برای ارزیابی و سنجش معماریهای سازمانی
- اطمینان از صحت و دقت معماریهای سازمانی
- تسهیل دستیابی به معماری سازمانی
میزان جزئینگری در خروجی نهایی این سند به گونهای باید باشد که ضمن راهنمایی سازمانها در جهت ایجاد معماری سازمانی، سازوکاری برای محدود کردن سازمانها محسوب نشود. در واقع این
خروجی، راهنمایی برای تولید معماری درونسازمانی با حفظ تعاملپذیری برونسازمانی تلقی میگردد.
۲ – تجارب سایر کشورها در زمینه تدوین چارچوبهای معماری سازمانی
تجارب کشورهای پیشگامی همچون کانادا، امریکا، آلمان، انگلستان، استرالیا و دانمارک حاکی از این امر است که تنها مسیری که می تواند سرمایهگذاری در بخش فناوری اطلاعات را ساماندهی نماید و راه را برای استقرار دولت الکترونیک فراهم کند. تدوین چارچوبی به منظور ارایه و ارزیابی معماری سازمانی در مقیاس ملی است. در ادامه فهرستی از چارچوبهای تدوین شده در این کشورها که عملاً تحت عنوان «چارچوب تعامل پذیری» نامگذاری شده ارایه گردیده و از میان کشورهای فوق الذکر فعالیتهای مربوط به تدوین چارچوب ملی معماری سازمانی که در کشور دانمارک دنبال شده است را با جزییات بیشتری بیان مینماییم.
۱ – کانادا: در سال ۲۰۰۰ میلادی ارایه چارچوب (FAP) Federated Architecture Program این چارچوب یک معماری مشترک در سطوح حرفه، اطلاعات و فنی ایجاد نموده است که به ابزاری قدرتمند برای اعمال مدیریت تبدیل شده است.
۲ – آمریکا: از سال ۱۹۹۶ میلادی قانونی را تحت عنوان قانون کلینگر – کوهن به منظور حمایت از معماری اطلاعات ملی در کنگره به تصویب رسانده است.
همچنین چارچوب (FEAF) Federal Enterprise Architecture Frameworke و بسیاری از چارچوبهای دیگری که در سازمانها و وزارتخانههای مختلف امریکا رواج دارد، حاکی از اهمیت گسترده موضوع در سطح ملی است.
۳ – آلمان: در چند سال اخیر برنامه SAGA را به عنوان یک چارچوب معماری حاوی استانداردهای مشترک برای فناوری اطلاعات تدوین نموده است.
۴ – انگلستان: اخیراً چارچوب تعامل پذیری دولت الکترونیک که کاتالوگی از استانداردهایی است برای تعیین حداقل مجموعه اطلاعات مربوط به مشخصات مورد نیاز برای مطابقت با سیاستهای فنی در سطح پروژه دولت الکترونیک میباشد، تدوین نموده است. این چارچوب
Government Interoperability Framework) – e – GIF – (e نام دارد.
۵ – استرالیا: چارچوب فنی تعامل پذیری در دولت استرالیا به عنوان بستری که تامین کننده خدمات از طریق تشریح مجموعهای از سیاستها و استانداردهای توافق شده به منظور به جریان درآمدن اطلاعات در میان وزارتخانهها و دستگاه قضایی در نظر گرفته شده است.
۶ – دانمارک: تشکیل کمیته NEAC به منظور تدوین چارچوب ملی معماری سازمانی در نظر گرفته شده است که در ادامه به بررسی بیشتر آن خواهیم پرداخت.
وزارت علوم، فناوری و نوآوری دانمارک مقالهای را تحت عنوان معماری سازمانی در سال ۲۰۰۳ منتشر نمود که در آن توصیههای کلیدی به شرح ذیل در خصوص ملزومات نهادینه شدن این امر آمده است.
بخش دولتی در سطح کلان لازم است مسئولیت فعال نمودن معماری سازمانی را به عهده داشته باشد.
دولت میبایستی یک چارچوب معماری سازمانی مورد توافق را به منظور برنامهریزی سیستمهای اطلاعاتی با هدف خاص” ایجاد تعامل پذیری” فراهم نماید.
تلاش گستردهای به منظور افزایش آگاهی، توسعه دانش و نیز ایجاد صلاحیتهایی عمومی با توجه به مفاهیم معماری سازمانی ضروری مینماید.
همچنین در این گزارش بیان شده است که یک چنین چارچوب مشترک معماری سازمانی میبایستی دارای عناصر زیر باشد.
هماهنگ کنندهای مشترک از طریق ایجاد یک کمیته معماری سازمانی ملی متدولوژیهای عمومی که فرآیندها، مفاهیم و نیز استانداردهای مورد نیاز معماری سازمانی را بیان نماید.
گزینههای مشترکی با توجه به استانداردها و زیرساختهای مورد استفاده برای معماری ابزار عمومی برای مثال استفاده از بانکهای اطلاعاتی مشترک و کتابخانههای حاوی مدلهای تعامل، توصیف فرآیندها، تعاریف دادهای، عناصر نرم افزاری و الگوهای زیرساختی در ادامه به توضیح مختصر هر یک از عناصر فوق میپردازیم.
۱ – ۲ هماهنگ کننده مشترک
بهره برداری از یک چارچوب رسمی مناسب در سطح ملی برای معماری سازمانی یکی از پیش شرطهای موفقیت در این امر تلقی میشود. چنین چارچوبی میبایستی دیدگاههای کلیه ذینفعان را در نظر داشته و به عنوان زبان مشترکی برای ایشان ایفاء نقش نماید.
همچنین لازم است که برای بررسی، تصویب و بروز نگهداری چارچوب ملی، کمیتهای فنی تشکیل گردیده و دائماً چارچوب ملی معماری را با نیازمندیهای سازمانها و پیشرفتهای جدید انطباق دهد.
۲ – ۲ متدولوژی مشترک
از آنجا که در اختیار داشتن چارچوب به تنهایی کافی نبوده و صرفاً به منظور ایجاد تعامل پذیری چاره ساز خواهد بود، بهتر است که یک متدولوژی مشترک برای بهره برداری مناسب از چارچوب نیز تدوین گردد.
چنین متدولوژی فرآیند تولید خروجیهای معماری را تبیین نموده و به سازمانها کمک خواهد کرد که راهنماییهای لازم را به منظور برنامه ریزی، تدوین و اجرای پروژههای معماری سازمانی در اختیار داشته باشند.
این متدولوژی مشترک میبایستی حاوی استانداردهای لازم برای تولید خروجیهای طرح معماری سازمانی باشد. اما لازم نیست که متدولوژی به صورت کاملاً ثابت و یکنواخت برای همه سازمانها به کار گرفته شود. بلکه بهتر است با شرایط داخلی سازمانها نیز تطبیق یافته تا کاربری آسانتری از متدولوژی (بسته به امکانات و فرهنگ سازمانها) برای ایشان فراهم گردد.
۳ – ۲ گزینهها و اصول مشترک
در لایههای پایین معماری که بیشتر جنبه فنی دارد وجود تعاملاتی میان بخشهای مختلف سازمانها ضروری است. این تعاملات مستلزم فراهمآوری لایه «خدمات» به شکل کاملاً واحدبندی شده و خوش تعریف است به گونه ای که برای ارتباط میان سیستم های اطلاعاتی در سازمانهای مختلف نیاز به کمترین زحمت و هماهنگی وجود داشته باشد. این سطح از معماری تحت عنوان معماری سرویسگرا (Service – Oriented Architecture) به عنوان یک اصل مشترک میبایستی مورد نظر قرار گرفته و به صورت یکنواخت در محدودههای سازمانی رعایت شود.
مقصود از «سرویس» عبارتست از رفتار قابل مشاهده از یک سیستم (یا یک فراهم کننده سرویس) به گونهای که تعاملات لازم میان آن سیستم و محیطش را از طریق یک سری واسطها معین نماید.
در واقع مفهوم «سرویس» نتیجه منطقی جداسازی رفتار خارجی از رفتار داخلی یک سیستم است به شکلی که عملکرد آن سیستم را نسبت به پیرامون خود با هدفی معین عرضه نماید. بنابراین معماری سرویسگرا تعیین کننده و ارتباط دهنده میان کلیه خدمات در یک سازمان خواهد بود.
در این نگرش سازمان به عنوان مجموعه ای از خدمات به هم پیوسته در سطوح مختلف و یا به عبارتی دیگر مجموعهای از توانمندیها برای عرضه خدمات، مورد نظر قرار میگیرد. این خدمات ممکن است خدمات مربوط به حرفه یا خدمات فنی بوده و نیز میتواند در سطوح مختلف (سطح بالا و خدمات ساده اولیه) باشد.
۴ – ۲ ابزار عمومی (مشترک)
یک کارکرد مهم چارچوب معماری، ایجاد و توزیع مولفه ها و راهحل های معماری استاندارد و نیز تسهیل در امر بهرهبرداری از چنین مولفههایی است. وجود ابزار عمومی و مشترک به منظور توسعه معماری سازمانی ضمن ایجاد یکنواختی و یکدستی، امکان مدیریت پروژه معماری و تحلیل نتایج را برای دستگاهها فراهم مینماید. به علاوه دارا بودن یک مخزن (کتابخانه) از راهحلهای طراحی، مولفهها، فرآیندها و سرویسهای تجربه شده میتواند نقش بسزایی را در بالا بردن سرعت و بهینه نمودن و مصرف منابع سازمانی ایفا نماید.
۳ – شاخصهای مورد نیاز برای تدوین یک چارچوب ملی معماری سازمانی
از آنجا که کمیته فنی معماری اطلاعات مطالعه، بررسی و تدوین چارچوب ملی معماری سازمانی را به عنوان یکی از طرحهای پشتیبانی کننده برنامه تکفا ضروری تشخیص داده است، انتظارات خود را از یک سند چارچوب ملی که میتواند در قالب یک پروژه مطالعاتی انجام شود به شرح ذیل فهرست مینماید.
۱ – ۳ فهرست شاخصهای مورد نیاز
شناسایی مؤلفه های سازنده چارچوب- در این بخش، مشخص میشود که برای ایجاد یک معماری منطبق بر چارچوب ملی، کدام مؤلفهها باید ایجاد شوند. همچنین هر مؤلفه از این حیث که حاوی چه اقلام اطلاعاتی خواهد بود، توصیف میشود.
تدوین روشهای توسعه و نگهداشت این مؤلفه ها- در این بخش به این پرسش پاسخ داده میشود که سازمانها به منظور توسعه و نگهداشت معماری سازمانی باید کدام وظایف و فرایندها را مدیریت کنند.
توصیف نحوه پراکندگی مدیریت معماری در بخشهای مختلف- در این بخش، نحوه پراکندگی وظایف مرتبط با مدیریت توسعه و نگهداشت در بخشهای درون و برون سازمانی توصیف میشود. همچنین ممکن است، لزوم ملاحظاتی در مورد پراکندگی جغرافیایی ثابت شود که در این قسمت به آن پرداخته خواهد شد.
تعیین نقشهای درگیر در توسعه و نگهداشت مؤلفه ها- از طریق این بخش، سازمانها درخواهند یافت که برای ایجاد معماری سازمانی چه نقشهایی وجود دارند. این راهنما شامل ساختار نقشهای انسانی و شرح وظایف هر یک از نقشها خواهد بود.
تشخیص زمانبندی توسعه، نگهداشت و بروزرسانی چارچوب- باید دانست در هر زمان، سازمان در چه مرحلهای از معماری قرار دارد و با روی دادن هر واقعهای، معماری سازمانی دچار چه وضعیتی میشود؟ پاسخ به این پرسشها در این بخش نهفته است.
تدوین قواعد حاکم بر چارچوب- قواعد، تضمینکننده جامعیت چارچوب کدامند؟ برای آنکه بدانیم، چارچوب، برآورنده سطح مورد نظر از جامعیت و تعاملپذیری است، لازم است قواعدی وضع شود. در این بخش این دسته از قواعد توصیف میشوند. این نوع تقسیم بندی تضمینکننده خوش- تعریفی چارچوب ایجاد شده خواهد بود.
۲ – ۳ مولفههای لازم در چارچوب ملی معماری
در ادامه سه سطح از جزئیات مؤلفه های این چارچوب را مرور میکنیم. در این بررسی از الگوی چارچوب معماری سازمانی فدرال نیز کمک گرفته شده است.
۱ – ۲ – ۳ سطح اول
پیشرانهای معماری ـ انگیزه های خارج از یک سازمان هستند که باعث تغییر معماری آن سازمان میشوند.
جهتگیری راهبردی ـ اطمینان می دهد که تغییرات با جهت گیری کلی ملی سازگار باشند.
معماری فعلی ـ وضعیت فعلی سازمان را نمایش میدهد. توصیف کامل سازمان میتواند بشدت وابسته به کیفیت و نگهداشت آن باشد.
معماری مقصد ـ وضعیت مقصد را برای سازمان با توجه به مضمون جهت گیری راهبردی نمایش می دهد.
فرایندهای انتقالی ـ تغییر از معماری فعلی به مقصد را با حفظ استانداردهای معماری مانند رویه های دولتی و تصمیم گیریها، طرحهای انتقالی، بودجه ریزی، مدیریت پیکربندی و کنترل تغییرات مهندسی، اعلام می نماید.
بخشهای معماری ـ بر روی یک زیرمجموعه یا سازمان کوچکتر در درون سازمان، تمرکز دارد.
مدلهای معماری ـ مستندسازی و اساس مدیریت و پیاده سازی تغییرات در سازمان را ارائه میدهد.
استانداردها ـ استانداردها (بعضاً اجباری)، رهنمودهای کلی و بهترین تجربیات را شامل میشود که همگی روی تأمین تعامل پذیری تمرکز دارند.
۲ – ۲ – ۳ : سطح دوم
پیشرانهای معماری ـ عوامل تغییر برای معماری سازمانی ملی. دو نوع پیشران معماری وجود دارند:
پیشرانهای حرفه ـ نیازهای حرفه سازمان را دوباره تعریف می کنند. مثلاً نیاز به دستیابی عمومی، ضوابط اعلام شده بر اساس برنامه تکفا که برای عمل به آن، توسعه معماریها لازم است و قوانین جدیدی که نیاز به دستیابی الکترونیک یا استفاده از امضای الکترونیکی دارند و پیریزیهای جدید فعالیتهای حکومتی.
پیشرانهای طراحی ـ روشهای متحول کننده برای برآوردن نیازهای حرفه سازمان مانند اینترنت را نشان می دهد.
معماری فعلی ـ وضعیت فعلی یا پایه سازمان. معماری فعلی دارای دو بخش است:
معماری فعلی حرفه ـ آن دسته از نیازهای فعلی حرفه را که بوسیله طراحی فعلی برآورده می شوند، تعریف میکند. در واقع پاسخ به این سوال مطرح است که کارکردها و قابلیتهای حرفه در موقعیت فعلی کدامند؟
معماری فعلی طراحی ـ داده ها، برنامه های کاربردی و فناوریهای مورد استفاده برای پشتیبانی از نیازهای فعلی حرفه را «آنطور که ساخته شده اند»، تعریف می نماید. ساختارهای داده ای، برنامه های کاربردی و فناوریهای پشتیبان موجود که همه یا بعضی از نیازهای حرفه را برآورده می کنند، کدامند؟
معماری مقصد ـ وضعیت مطلوب آینده سازمان. این معماری شامل دو بخش است:
معماری های حرفه مقصد ـ نیازهای حرفه آینده سازمان که باید از طریق طراحیهای آینده یا جدید مورد هدف واقع شوند. یعنی فرایندهای جدید یا تغییر یافته مورد نیاز حرفه کدامند؟
معماری های طراحی مقصد ـ داده ها، برنامه های کاربردی و فناوری مورد استفاده برای پشتیبانی از نیازهای حرفه آینده را تعریف می کنند. ساختارهای داده ای، برنامه های کاربردی یا فناوری پشتیبان جدید «آنطور که باید ساخته شوند» برای برآوردن کارکردهای فوق یا نیازهای آتی حمایتی کدامند؟
مدلهای معماری ـ معماریهای حرفه و طراحی. همانند اکثر معماریهای اطلاعاتی رسمی، مدلها اساس تغییرات مدیریتی و پیاده سازی در سازمان هستند. آنها محصولاتی هستند که با استفاده از نمادگذاریهای مناسب، توصیفات جزئی را که از آنها برنامه های کاربردی و فناوری طراحی، پیاده سازی یا خریداری و نصب میشوند، شرح می دهند.
مدلهای حرفه ـ نیازهای حرفه حاصل از پیشرانهای حرفه را مدلسازی میکنند. مدلسازی شامل مجموعه مشترکی است از تعاریف، نمودارها و گاهی ابزارهای خودکار که فهم کارکردهای حرفه، ورودیهای اطلاعاتی، فرایندها و محصولات را میسر می نمایند.
مدلهای طراحی ـ داده ها، برنامه های کاربردی و فناوری مورد نیاز برای پشتیبانی از نیازهای روزافزون حرفه را مدلسازی می نمایند. مدلسازی میتواند شامل نمودارها، توصیفات و نقشه های فنی باشد که به فهم ساختارهای داده، برنامه های کاربردی و فناوری پشتیبان کمک می کنند.
بخشهای معماری ـ تلاشهای معماری مد نظر مانند یک معماری سیستمهای مدیریتی مشترک یا حوزه های حرفه سازمان (مانند بازرگانی یا سرمایهگذاری) را در بر گرفته، یک سازمان خاص را در دل معماری سازمانی کلی نمایش میدهد. هر بخش از معماری از یک معماری فعلی و مقصد تشکیل می شود که به حوزه مورد نظر آن بخش محدود هستند.
جهت گیری راهبردی ـ توسعه معماریهای مقصد را هدایت می کند. جهت گیری راهبردی، دیدگاه، توصیف دقیق و راهبردی وضعیت نهایی معماری در ۵ سال آینده، اصول هدایت تحولات در معماری و اهداف و مقاصد برای اداره آن و تعیین میزان پیشرفت به سمت دیدگاه را در هم می آمیزد.
۳ – ۲ – ۳ : سطح سوم
معماری های طراحی فعلی ـ طراحی های پیاده سازی شده موجود که برای پشتیبانی از نیازهای فعلی حرفه استفاده می شوند. معماریهای طراحی موجود شامل سه معماری زیر می شوند:
معماری موجود داده ها ـ تعریف می کند که چه داده هایی در حال حاضر برای پشتیبانی از حرفه وجود دارند (یعنی مدلهای داده ای).
معماری فعلی برنامه های کاربردی ـ تعیین می کند که در حال حاضر کدام برنامه های کاربردی برای مدیریت داده ها و حمایت از کارکردهای حرفه موجودند (یعنی مدلهای برنامه های کاربردی).
معماری فعلی فناوری ـ تعیین می کند که چه فناوری پشتیبانی در حال حاضر ارائه محیطی برای برنامه های کاربردی که داده ها را مدیریت کرده از وظایف حرفه حمایت می کنند، وجود دارد (مدلهای فناوری).
معماری های طراحی مقصد ـ طراحی های آینده که برای حمایت از نیازهای آینده حرفه به کار گرفته می شوند. معماری طراحی مقصد شامل سه معماری زیر است:
معماری داده ای مقصد ـ داده هایی را که برای حمایت از حرفه مورد نیاز هستند، تعیین می کند (مدلهای داده ای).
معماری برنامه کاربردی مقصد ـ تعیین می کند که چه برنامه های کاربردی برای مدیریت داده ها و پشتیبانی از وظایف حرفه ای مورد نیاز هستند (مدلهای برنامه کاربردی).
معماری فناوری مقصد ـ فناوری پشتیبان مورد نیاز در ارائه محیطی برای برنامه های کاربردی که داده ها را مدیریت کرده و کارکردهای حرفه ای را حمایت می نمایند، تعریف می کنند.
مدلهای طراحی ـ سه نوع مدل برای تعریف سازمان مورد استفاده می باشند:
مدلهای داده ـ سازمان را تعریف می کنند.
مدلهای برنامه کاربردی ـ برنامه های کاربردی را که داده ها را کنترل می کنند، تعریف می نمایند.
مدلهای فناوری ـ فناوری فعلی و مقصد را تعیین می کنند.
بخشهای معماری ـ یک حیطه از حرفه اصلی کل سازمان یعنی یک بخش انتخاب شده با توجه به چارچوب و اطلاعات معماری و مدلهای آن که در مخزن معماری سازمان بارگذاری می شوند، تعریف می شود. یک بخش می تواند یک فرایند مبتنی بر رویداد در نظر گرفته شود که مقطعی از سازمان است و سرمایه برگشتی کافی را برای آنکه در معماری سازمانی منظور شود، داشته باشد.
فرایندهای انتقالی ـ فرایندهایی که پشتیبان انتقال از معماری فعلی به معماری مقصد هستند. برخی نمونه ها در زیر می آیند:
تصمیم و طرح سرمایه گذاری اصلی IT ـ آماده سازی سرمایه هایی که بر اساس تبدیل سرمایه ها، سرمایه برگشتی، سودمندی هزینه و سایر شرایط، تبدیل به بودجه شوند.
مرور مدیریت سرمایه ـ ارائه اطلاعات معماری برای حمایت از فرایند تصمیم گیری در مورد مرور سرمایه.
هماهنگی بخشها ـ هماهنگ سازی جامع معماریهای بخشهای درون معماری سازمان به همراه مدیریت پیکربندی و فرایندهای کنترلی تغییر مهندسی میبایستی ایجاد گردند.
تحقیق در مورد بازار ـ پویش دوره ای بازار به منظور تحلیل و تعیین فناوریهای جدید و در حال پیشرفت که دارای آن دسته از منافع بالقوه باشند که برای فرایندهای حرفه قبلاً در دسترس نبوده یا از نظر کارامدی هزینه، کاراتر هستند.
مدیریت دارایی ـ مدیریت همه داراییهای زیربنایی مبتنی بر معماری در سازمان.
فعالیتهای اکتسابی ـ جهت دهی فعالیتهای اکتسابی با معماری و سایر فرایندهای انتقالی.
نظارت بر معماری ـ هماهنگی کارها برای جلوگیری از تداخل، عدم درک متقابل و دوباره کاری.
استانداردها ـ همه استانداردها (که بعضاً ممکن است اجباری باشند)، رهنمودها و بهترین تجربیات. برخی استانداردها ممکن است تثبیت شده باشند حال آنکه بعضی دیگر در حال تحولند. این مؤلفه همچنین شامل گزینه های پیکربندی برای پیاده سازی استانداردها می شود. نمونه ها عبارتند از:
استانداردهای امنیتی ـ بر همه سطوح امنیتی از عادی تا طبقه بندی شده اعمال می شوند.
استانداردهای داده ای ـ بر داده ها، فراداده و ساختارهای مرتبط اعمال میگردند.
استانداردهای برنامه های کاربردی ـ بر نرم افزار برنامه کاربردی اعمال میشوند.
استانداردهای فناوری ـ بر سیستمهای عامل و محیطهای میزبان اعمال میگردند.
۴ – شرایط داخل کشور برای تدوین چارچوب ملی معماری
در ایران در ظرف ۶ سال اخیر فعالیتهای پراکندهای در جهت توجه به امر معماری سازمانی در دستگاههای مختلف آغاز گردیده است که برخی از آنها به شرح ذیل است.
وزارت جهاد کشاورزی از سال ۱۳۷۸ تدوین معماری سازمانی به شکل اجرای پروژه Pilot در یک معاونت و از سال ۱۳۸۲ تعمیم آن به ستاد وزارت با استفاده از چارچوب پنج لایهای DOE (استاندارد (NIST
وزارت راه و ترابری: سرمایه گذاری گستردهای در جهت آشنایی و بهره برداری از معماری سازمانی نموده است. اگر چه چارچوب DOE مورد شناسایی این سازمان قرار گرفته است اما فعلاً فاقد یک چارچوب معین در تدوین طرح معماری است.
وزارت دفاع: چارچوب C4ISR به عنوان طرح مطالعاتی مورد بررسی قرار گرفته و دورههایی را نیز برگزار نمودهاند.
وزارت امور خارجه: چارچوب Zachman در تدوین طرح کلان وزارت مورد نظر قرار گرفته است.
علاوه بر این در بخش خصوصی در برخی از شرکتها در زمینه بکارگیری متدولوژی معماری سازمانی تجارب محدودی وجود دارد.
نهایتاً یک نوع نابسامانی، اختلاف دیدگاه و عدم هماهنگی در روشها و چارچوبها وجود دارد که لازم است هر چه سریعتی یک کار ملی در این زمینه انجام شود.
از سوی دیگر با قرار گرفتن برنامه «طرح جامع ICT» در سرفصل برنامههای مبادله شده میان اغلب سازمانها و سازمان مدیریت و برنامهریزی که در چارچوب طرح تکفا انجام گرفت از سال ۱۳۸۲ فعالیتهایی توسط تعدادی از سازمانها به منظور تدوین طرح جامع ICT خود با روش معماری به شکل جدیتر دنبال شده است.
در واقع یکی از اهداف اصلی در تشکیل کمیته فنی معماری اطلاعات در دبیرخانه شورایعالی اطلاعرسانی در نیمه دوم سال ۸۲ پایهگذاری برای تدوین چارچوب ملی معماری اطلاعات مورد نظر بوده است.
اکنون که شرایط مناسبی مخصوصاً پس از برگزاری اولین دوره معماری سازمانی برای مدیران تکفا و کلیه سازمانها در کشور بوجود آمده است، حرکت سریع به منظور تهیه سند چارچوب ملی امری ضروری مینماید.
برخی از قابلیتهای مناسبی که در تعمیم ایده معماری سازمانی در سطح ملی در کشور به چشم میخورد عبارتند از:
استقبال خوب مدیران فناوری اطلاعات سازمانها از بکارگیری رویکرد معماری سازمانی
در اختیار داشتن نیروی انسانی مستعد و با تجربه برای اجرای طرح در اغلب سازمانها
توجه جهانی به ضرورت امر و کسب رتبه قابل قبول در سطح جهان برای کشورها
گزارش موسسه معماری سازمانی در هلند حاکی از این است که ایران در رتبه سیزدهم جهانی در امر معماری سازمانی قرار گرفته است.
این آمار توسط “موسسه توسعه معماری سازمانی”, در گزارش سالیانه سال ۲۰۰۳ منتشر شده است. این موسسه که در جهان بالاترین موسسه در حوزه معماری سازمانی است, هر ساله گزارشات متنوعی از وضعیت معماری سازمانی در جهان منتشر می سازد. در حال حاضر نیز این موسسه در حال جمع آوری اطلاعات جهت تولید گزارش سال ۲۰۰۴ خود می باشد.
در زیر آمار مذکور مشاهده می گردد:
این جایگاه نشان میدهد که علیرغم مشکلات اجرایی فراوان در داخل کشور در مجموع شرایط امیدوار کنندهای برای سرمایه گذاری در امر معماری سازمانی در کشور وجود دارد.
۵ – نتیجه گیر ی و ترسیم خط مشی کلی
بر اساس تجربیات مفید کشورهایی که اقدام به تدوین چارچوبی به منظور ارایه و ارزیابی معماری سازمانی نمودهاند، توصیههای زیر قابل طرح و تأمل مینمایاند.
تدوین معماری سازمانی در بخش عمومی (دولت) و نیز بخشهایی که پروژههای فناوری اطلاعات در آن نیازمند تعامل چند دستگاه باشد، امری ضروری است.
تدوین یک چارچوب معماری سازمانی مشترک برای پروژههای فناوری اطلاعات در بخش دولتی به منظور ایجاد تعامل پذیری اجتناب ناپذیر است.
ارایه چارچوب معماری سازمانی ملی فراهم کننده زبان مشترکی میان کارفرمای دولتی و پیمانکاران بخش خصوصی تلقی گردیده و امکان رقابت سالم میان شرکتهای فناوری اطلاعات را فراهم مینماید.
به منظور استفاده حداکثر از بهترین تجربیات موجود در این زمینه، چارچوب ملی معماری برای کشور ما نیز میتواند با توجه به ایدههای مشابه با چارچوب معماری سازمانی فدرال (FEAF) آمریکا تهیه گردد. انتخاب FEAF به دلیل آن است که این چارچوب تنها چارچوبی است که به طور جدی به بحث معماریهای ایجاد شده در دل یک معماری دیگر پرداخته است و از اینرو یک چارچوب سطح بالای تودرتو محسوب میشود. البته این انتخاب به معنی آن نیست که خود FEAF، عیناً مورد استفاده قرار گیرد بلکه هدف آن است که از رویکرد موجود در آن استفاده شود. به این ترتیب چارچوب مورد نیاز یک معماری ملی مؤلفه- محور را تعریف خواهد کرد. مؤلفه محور بودن معماری، مقیاسپذیری، قابلیت تغییر و قابلیت استفاده مجدد از آنرا تضمین میکند.
از سوی دیگر بررسی تجارب سایر کشورها نشان می دهد که یک چارچوب مشترک برای معماری سازمانی حاوی عناصر ذیل است.
۱ – زبان مشترکی برای ایجاد هماهنگی و توافق میان مجریان پروژههای معماری اطلاعات و برنامهریزان فناوری اطلاعات در سازمانها
۲ – متدولوژی مشترکی که فرآیندها، مفاهیم و مشخصات استانداردی را برای معماری سازمانی تدوین نماید.
۳ – انتخابهای مشترک با توجه به استانداردهای فنی، زیرساختها و نیز اصولی برای ایجاد معماری سازمانی
۴ – ابزار مشترک مانند پایگاههای داده و مخازن اطلاعاتی و مؤلفه های نرم افزاری رایج
علاوه بر این اغلب چارچوبهای موجود به نوعی از چارچوب زکمن که دارای ساختار منطقی و جامع است بهره برده اند. در این میان بررسی نیازمندیهای بسیاری از سازمانهای فعلی ایران نشان میدهد که چارچوب C4ISR نیز میتواند به عنوان یکی از چارچوبهای ساده و قابل اجرا مورد نظر قرار گیرد. بر همین اساس در مطالعات تطبیقی مورد نیاز برای تدوین چارچوب ملی معماری بررسی دقیقتر سه چارچوب زیر توصیه میگردد و به همین جهت در ادامه گزارش نیز به عنوان پیوست معرفی این سه چارچوب آورده شده است.
چارچوب زکمن: نمونه ای از چارچوبهای مناسب برای محیطهای تجاری
چارچوب FEAF: نمونه ای از چارچوبهای مناسب برای محیطهای دولتی
چارچوب C4ISR: نمونه ای از چارچوبهای مناسب برای محیطهای نظامی و عملیاتی
خط مشی کلی در تدوین این سند تسهیل امر معماری، یکسان سازی نتایج و کاربردی بودن آن خواهد بود و بر همین اساس یک برنامه چند مرحلهای که در مرحله نخست ابتدا کلیات چارچوب را به سازمانها اعلام نموده و سپس اجزای آن را تشریح نماید مورد نظر قرار میگیرد.
همچنین یک سند تشریحی به عنوان نحوه اجرا و تکمیل معماری از طریق چارچوب ملی نیز ضروری است که در واقع نقش همان متدولوژی را به عهده خواهد داشت.
۶ – پیوست: آشنائی با چارچوبهای معماری سازمانی
۶-۱) چارچوب های معماری
چارچوب های معماری روشهائی برای تفکر سازماندهی شده در باره سیستمهای پیچیده ارائه
می کنند. چارچوب های معماری از این حقیقت منشاء گرفته اند که هر سیستم از دیدگاه مهندسی دارای جنبه های گوناگونی است. به عنوان مثال اگر یک ساختمان را در نظر بگیریم، کاربری، توزیع فضا، نحوه ارتباطِ فضاهای مختلف، نمای بیرونی، اسکلت بندی، معماری داخلی، نقشه تاسیسات و غیره جنبه های مختلفی هستند که یک معمار ساختمان می تواند به آنها توجه نماید. در سیستمهای اطلاعاتی می توانیم به اجزاء سیستم، نحوه انجام فرآیندها، نحوه توزیع اجزاء، کاربران، ترتیب انجام کارها و غیره اشاره نمائیم. به عبارت دیگر، معمار سیستمهای اطلاعاتی برای حل یا تشریح راه حل مسئله می تواند به سوالاتی نظیر سیستم از چه چیزهائی تشکیل شده است؟ نحوه کار سیستم چگونه است؟ اجزاء تشکیل دهنده سیستم باید در کجا نصب شوند؟ ترتیب زمانی انجام کارها چگونه است؟ و دلیل و هدف از انجام فعالیتها چیست و غیره توجه نماید.
همانطور که مشاهده می شود، در سوالات فوق به شش جنبه اصلی چه چیز، چگونه، کجا، چه کسی، کی و چرا توجه شده است که می توان گفت نگرشی جامع را فراهم می سازند.
از طرف دیگر، نگرش معمار به سیستم می تواند بعد دیگری نیز داشته باشد، و آن اینکه سوالات فوق از چه کسانی پرسیده شده یا از منظر چه کسانی پاسخ داده شود. به عنوان مثال در مورد یک ساختمان، صاحب ساختمان، طراح ساختمان و مهندسی که برای ساخت آن در نظر گرفته شده است، دیدگاههای مختلفی خواهند داشت. این موضوع در مورد سیستمهای اطلاعاتی نیز صدق می کند. پاسخ افرادی نظیر صاحب سیستم، طراح سیستم، سازنده سیستم و غیره با هم متفاوت خواهند بود.
بنابر این یک چارچوب دو بعدی در ارتباط با مسئله مطرح می شود که شامل جنبه ها و دیدگاههای مختلفی است. هر چارچوب معماری شامل تعاریف مشخصی از جنبه ها و دیدگاههای فوق بوده و توصیه های لازم برای بیان هر کدام از آنها را نیز پیشنهاد می کند. به عنوان مثال در چارچوب زکمن از شش جنبه: چه چیز(داده) ، چگونه(فرآیند) ، کجا(شبکه)، چه کسی(کاربران)، کی (زمان) و چرا(انگیزه) و پنج دیدگاهِ طرح دهنده(توصیفی)، صاحب سیستم(مفهومی)، طراح سیستم(منطقی)، سازنده سیستم(فیزیکی) و شرکت همکار به مسئله نگاه می شود که در ادامه این فصل توضیح داده خواهند شد. در هر صورت اگر بخواهیم یک تعریف رسمی از چارچوب معماری ارائه کنیم می توان گفت: چارچوب ساختاریست منطقی برای طبقه بندی و سازماندهی اطلاعات پیچیده و درهم تنیده که به به منظور طراحی یا توصیف سیستمها به روشی علمی و مدون به کار می رود.
۶-۲) معرفی چارچوب معماری زکمن
جان زکمن یکی از پیشگامان معماری سیستم های اطلاعاتی است که هم اکنون به عنوان راهبردستِ فن آوری اطلاعات و معماری سازمانی و مدرس معماری اطلاعات در شرکت زیفا فعالیت مینماید.وی به سال ۱۹۸۷ در کتاب ’چارچوب زکمن در معماری سازمانی‘ میگوید: « برای جلوگیری از فروپاشیدگی ماموریتهای سازمان، لازم است تا مفهوم معماری سازمانی از یک موجودیت غیرضروری به یک موجودیت ضروری و واجب تبدیل شود.»
زکمن با ارائه یک روش و الگوی جامع در زمینه معماری اطلاعات آن را تبدیل به یک چارچوب معماری اطلاعات نمود ،که در این چارچوب یک سازمان از زوایای مختلف و در کلیه سطوح مورد بررسی و تحلیل قرار می گیرد. زکمن معتقد به تحلیل سازمان بر مبنای یک چارچوب معماری است و می گوید تزریق فن آوری اطلاعات به یک سازمانْ بدون به کارگیری چارچوب معماری ، سازمان را در آینده با هزینه های متعدد نگهداری و توسعه سیستمها ، عدم کارائی در راستای ماموریت سازمان و عدم تطابق پذیری با فناوری های روز و هزینه های سنگین تبدیل سیستمها و داده ها روبرو میسازد.
یکی از نکات کلیدی در چارچوب معماری زکمن توجه به دیدگاههای مختلفی است که در رابطه سازمان و سیستمهای اطلاعاتی، از طرف اشخاصی با موقعیت های مختلف، وجود دارد. به عنوان مثال وقتی که از دیدگاه یک تحلیلگر سیستم به سازمان نگاه میکنیم، در واقع سازمان را از لحاظ « سرویسها و فرآیندها » مدل میکنیم. وقتی از دیدگاه مهندس سیستم به سازمان نگاه میکنیم، به سیستمها توجه میکنیم، و وقتی از دیدگاه یک طراح سیستم به فرآیندها نگاه میکنیم، مدلِ طراحی مد نظر ماست.
از طرف دیگر هر سیستم دارای جنبه های مختلفی است که به صورت کلی عبارتند از:
چه چیز ؟ چهچیز در سازمان جریان دارد ؟ چهچیز برای سازمان مهم ، حیاتی و گلوگاهی است ؟
چگونه ؟ نحوه انجام فرآیندهای کاری چگونه است؟ کدامیک از ماموریتهای سازمان مهمتر است؟ این مأموریتها چگونه انجام می شوند ؟ بطور مثال ، وظایف ، مأموریتها ، فرآیندها ، جریانهای کاری ، حوزههای مسئولیت و سیستمهای کاربردی .
کجا ؟ کجا همه این اتفاقات رخ می دهد ؟ موقعیت جغرافیایی ، شعب سازمان ، واحدهای سازمانی ، چارت سازمانی ، شبکههای کاری ، شبکههای دادهها و اطلاعات ، شبکههای کامپیوتری.
چهکسی ؟ چهکسی و یا کسانی در این رویدادها نقش دارند ؟ بازیگران چه کسانی هستند ؟ مدیران ، کارکنان ، نقشهای سازمانی ، نقشهای فرآیندی ، نقشهای سیستمی ، واسطهای کاربر.
چهوقت ؟ کی و چهوقت این رویدادها اتفاق میافتد ؟ چرخه حیات مسئولیتها ، وظایف و مأموریتها ، رویدادهای مهم در کسب و کار ، ساختار پردازش عملیات ، زمانبندی عملیات.
چرا ؟ انگیزه اصلی در هر یک از این رویداد چه بودهاست ؟ اهداف اصلی چیست ؟ اهداف ، مأموریتها ، سیاستها ، راهبردها ، نیازمندیها ، قواعد کسب و کار ، قواعد فرآیندها .
دیدگاهها و جنبه های مختلفی که در چارچوب زکمن مورد توجه واقع شده اند، به صورت یک ماتریس نشان داده می شود که به ماتریس زکمن معروف است(شکلهای ۱ و ۲).
۶-۳) چارچوب معماری سازمانی فدرال
چارچوب معماری FEAF Version 1.1 توسط شورای مدیران ارشد اطلاعاتی دولت فدرال ایالات متحده آمریکا تهیه و تنظیم شد. این معماری شامل رهنمودهایی برای معماران سیستمهای اطلاعاتی در توصیف ماموریتهای چند سازمانی در دولت فدرال می باشد .ماموریت چند سازمانی به ماموریتهایی اطلاق می شودکه در اجرای آن چندین سازمان به صورت مشترک فعالیت ینمایند.
چارچوب معماری سازمانی فدرال یک سازوکار سازماندهی مدیریتِ توسعه و نگهداری توصیفاتِ معماری است. همچنین ساختاری را برای سازماندهی منابع اطلاعاتی و تشریح و مدیریت فعالیتهای معماری سازمانی فدرال ارائه می دهد. این مدل معماری شامل هشت مولفه اساسی است که متعاقباً شرح داده می شود.(شکل ۳)
۶-۳-۱) پیشران های معماری
پیشران های معماری عبارتند از کلیه تهدیدها و فرصتهایی که سازمان ازنظر سرویسها و فناوریهای اطلاعات در معرض آنها بوده، و شامل دو نوع پیشران تجاری (نگاه به بازار) و پیشران طراحی ( نگاه به فناوری) میگردد. این دو نوع پیشران یا محرک بیشترین فشار را به معماری فعلی فناوری اطلاعات ( اگر موجود باشد وگرنه تمام سازمان) وارد می کنند. پیشرانهای تجاری و طراحی به عنوان تنها محرک های بیرونی، درصدد به حرکت واداشتن معماری هستند، درحالیکه سیستمهای فعلی با اینرسی زیاد خود مانع این کار می شوند. البته سیستمهای فعلی جزو لاینفک معماری فعلی است.
۶-۳-۲) جهت گیری راهبردی
هرسازمان دارای اهداف،رسالتها،مأموریتها و راهبردهای خاص خوداست که دلیل اصلی شکلگیری آن نیز بوده است. پر واضحاست که هرگونه تغییری باید در راستای این جهتگیریها باشد.
۶-۳-۳) معماری فعلی فناوری اطلاعات سازمان
کلیه سیستمهای اطلاعاتی فعلی ، تجهیزات ، سختافزارها ، شبکهها و فرآیندها را شامل میگردد. به عبارت دیگر همه سیستمهای فعلی (Legacy) جزو معماری فعلی هستند . هدف از معماری ایجاد انعطافپذیری در مقابل تغییرات محیطی است : تعمیرات جزئی یا حتی بنیادی در اثر فرسودگی قطعات و زیرسیستمها کاملاً قابل توجیه بوده و در یک معماری پیشبینیهای لازم صورت گرفته است. تنها تغییر عوامل و شرایط بیرونی است که معماری را از حالت بهینگی فعلی خارج می کند. تغییرات بیرونی می تواند جنبه مثبت و منفی داشته باشد ولی به هر صورت تغییر است و معماری باید بتواند خود را با آنها تطبیق دهد.
۶-۳-۴) معماری مطلوب
با انگیزشی که پیشرانه های طراحی وتجاری ایجاد کرده وبراساس جهتگیریهای راهبردی می توان معماری مطلوب را پیشبینی کرد. این معماری قطعاً به صورت مفهومی بوده ودر این مرحله نمی تواند چندان جزئی باشد. هدف طراحی فرآیند رسیدن به این معماری و اصول فنی و تکنیکی آن است.
۶-۳-۵) مدل معماری (چارچوب معماری)
برای رسیدن از معماری فعلی به معماری مطلوب، در راستای راهبرد سازمان، نیازمند مدل هستیم. مدل، باعث افزایش سرعت طراحی و نیز حفظ همسانی می شود. به عنوان مثال، سفالگری را مجسم کنید که برای ساختن هر کوزه، هر بار از خلاقیت خود کمک بگیرد،بدون شک، هیچ دو کوزه از کارهای وی، شبیه به یکدیگر نخواهد بود. اما با داشتن یک قالب ، هم خلاقیت کمتری مورد نیاز است ، هم هزینه کاهش مییابد و هم یکدستی و یکپارچگی در محصولات بوجود میآید، ضمناً سرعت هم افزایش مییابد.
۶-۳-۶) فرآیند گذار
اعمال تغییرات از معماری موجود به معماری مطلوب ، به پیروی از استانداردهای معماری و توجه به هزینه فرآیند گذار، تصمیم گیری های متنوع، رویه های مدیریتی، فرآیند گذار است. در این مرحله باید سناریویی جهت حرکت از وضع موجود به هدف ارائه شود. به عبارت دیگر برنامهگذار یک فرآیند توسعه معماری براساس پتانسیلهای سازمان در کلیه بخشها اعم از نیروی انسانی ، فنی ، مالی و پشتیبانی را تعریف می کند. این فرآیند پیش از همه مقتضیات پیشبرد معماری را تهیه خواهد کرد و سپس یک برنامه اقدام برای توسعه و پیادهسازی معماری ارائه خواهد داد.
۶-۳-۷) بخشهای معماری
هر سازمان دارای بخشهایی حیاتی است که فرآیند معماری باید برای تکتک آنها مورد اجرا قرار گیرد.
۶-۳-۸) استانداردهای فناوری اطلاعات
برای تبدیل معماری فعلی به معماری مطلوب باید استانداردهایی در تمام لایههای فناوری درنظر گرفت. این استانداردها کمک می کند تا تعاملپذیری با دیگر سیستمها درسازمان و نیز سیستمهای برونسازمانی افزایش یابد و نیز سازگاری بین سیستمها بوجود آید. پیشبینی فناوریهای نوظهور و نیز استانداردهای آتی می تواند ماندگاری معماری را افزایش دهد. بنابراین می توان چنین نتیجه گرفت که پیشبینی استانداردها بیشتر به عنوان خطوط راهنمایی برای ساختن زیر ساختهای فنی سازمان است تا سرمایهگذاریها به بهترین نحو به مصرف برسد.
۶-۴) چارچوب معماری C4ISR
چارچوب معماری C4ISR که در ابتدا برای توصیف معماری سیستمهای نظامی طراحی شده بود، چارچوبی است، بسیار جامع که در نهایت از طریق تعدادی مستند معین، به نام « محصول» به توصیف کامل معماری نائل میاید. این چارچوب برای بیان سطوح مختلف یک سیستم، از سه نوع دیدگاه عملیاتی، سیستم، و تکنیکی استفاده می کند(شکل۴).
شکل ۴) دیدگاههای مختلف چارچوب معماری C4ISR |
هر چند نسخه اول این چارچوب به منظور به کارگیری در سیستمهای نظامی تهیه شده بود، ولی بعدها در سایر بخشهای وزارت دفاع نظیر پرسنلی، و غیره نیز به کار گرفته شد.
۶-۴-۱) دیدگاه معماری عملیاتی
دیدگاهِ عملیاتی، توصیفی است کامل از مجموعه وظایف، فعالیتها، عناصر عملیاتی و نحوه گردش اطلاعات، که جهت انجام موفقیت آمیز و یا پشتیبانی یک عملیات نظامی لازم هستند.
این دیدگاه شامل توصیفِ ( اغلب گرافیکی) عناصر عملیاتی، فعالیتها و وظایف محول شده، و نحوه گردش اطلاعات مربوط به یک عملیات نظامی است که در واقع به منظور پشتیبانی از آن عملیات به کار گرفته می شوند. در توصیفِ گردش اطلاعات (جریان اطلاعاتی) ، لازم است تا انواع اطلاعات، بسامدِ تبادلِ اطلاعات فوق، کارها و وظایفی که با اینکار مورد حمایت و پشتیبانی واقع می شوند، و نیز روش تبادلِ اطلاعات (صرفاً تا حد روشن شدن نحوه تعامل بین عناصر) مشخص شوند.
اصول حاکم بر این دیدگاه شامل موارد زیر است:
هدف اصلی از معماری عملیاتی، تعریفِ عناصر عملیاتی، فعالیتها و وظایف، و ملزوماتِ مربوط به تبادل اطلاعات است.
در معماری عملیاتی، به تعیین دکترین (فلسفه وجودی) ، وظایف و فعالیتهائی که بعهده هر عنصر عملیاتی است پرداخته می شود.
ملزوماتِ مربوط به فعالیتها و تبادل اطلاعات ممکن است از حد و مرزهای سازمانی فراتر روند.
معماری های عملیاتی، لزوماً وابسته- به- سیستم نیستند.
توصیف های مربوط به فعالیت های کلی، از مدل سازمانی یا ساختار نیروی مشخصی پیروی نمی کنند.
معماریهای عملیاتی باید بطور واضح بازه(های) زمانی را که پوشش می دهند را مشخص کنند.(به عنوان مثال « سالهای مشخص»، «زمان حال» یا «آنچه باید باشد»، « طبق برنامه»، و/یا «دوره گذر»)
۶-۴-۲) دیدگاه معماری سیستمها
دیدگاه معماری سیستمها، توصیفی است از سیستمها و ارتباطات بین آنها (گرافیکی و غیرگرافیکی)، که به منظور انجام یا پشتیبانی یک کار یا وظیفه جنگی در نظر گرفته شده اند.
برای هر حوزه، دیدگاه معماری سیستمها، نشان می دهد که چطور سیستمهای مختلف با هم اتصال پیدا کرده و کار می کنند. و حتی ممکن است به تشریح ساختار درونی و عملکرد سیستمهای خاصی از معماری نیز بپردازد. در دیدگاه معماری سیستمها، برای هر کدام از سیستمها، اتصال فیزیکی، محل، و مشخصه های گره های کلیدی، مدارها، شبکه ها، ادوات جنگی و غیره تعیین می شوند. علاوه برآن، پارامترهای کیفی سیستم و اجزاء نیز تعیین می شوند( به عنوان مثال سطح دسترسی، میزان حساسیت به خرابی، تعمیر پذیری). دیدگاه معماری سیستمها، منابعِ فیزیکی و خواص کیفی آنها را، مطابق با استانداردهائی که در معماری تکنیکی تعریف شده اند، با دیدگاه عملیاتی و ملزوماتِ آن مرتبط میسازد.
اصول حاکم بر این دیدگاه شامل موارد زیر است:
هدف اصلی معماری سیستمها، انجام یا تسهیل وظایف و فعالیتهای عملیاتی از طریق به کارگیری منابع فیزیکی است.
معماریهای سیستمها، سیستمها را با ادوات، عملکردها، و مشخصاتی که در معماری عملیاتی برایشان تصور شده است، متناظر میسازند.
معماریهای سیستمها، مشخص کننده واسطهای سیستم، و تعریف کننده اتصالات بین سیستمها هستند.
معماریهای سیستمها، محدودیتها و مرزهای رفتارِ کیفی سیستم را تعریف می کنند.
معماریهای سیستمها، وابسته- به-فناوری هستند، به اینصورت که در حوزه موردنظر، نحوه اتصال و تعامل بین سیستمها را نشان می دهند، و حتی به تشریح جزئیات درونی برخی از سیستمها نیز میپردازند.
معماریهای سیستمها، می توانند از چندین سازمان یا ماموریت پشتیبانی کنند.
معماریهای سیستمها باید بطور واضح بازه(های) زمانی را که پوشش می دهند را مشخص نمایند.
معماریهای سیستمها، در عین وابستگی به معماریهای تکنیکی، توسط آنها نیز محدود می شوند.
۶-۴-۳) دیدگاه معماری تکنیکی
دیدگاه معماری تکنیکی عبارتست از تعیینِ حداقل مجموعه قوانین حاکم بر ترتیب ، عملکرد ، و وابستگی های بین اجزاء یا عناصر یک سیستم، که با هدف تضمین ملزومات و نیازمندیهای مشخص شده برای آن سیستم، تدوین می شوند.
دیدگاه معماری تکنیکی، دستورالعملهای پیاده سازی سیستمها را در اختیار ما می گذارد، که در اموری نظیر استخراج مشخصات مهندسی، پیاده سازی و اجرای بلوک های اصلی، و ایجاد خطوط تولید استفاده می شوند. دیدگاه معماری تکنیکی، شامل مجموعه ای از استانداردها،
موافقت نامه ها، قوانین، و شروط و حالات مختلف است که به صورت یکسری پروفایل به تمام سرویسهای سیستمی، اینترفیس ها، و ارتباطات آنها اعمال می شود. هر کدام از این پروفایلها در رابطه با یکی از دیدگاههای معماری سیستمها بوده و با دیدگاه عملیاتی خاصی نیز در ارتباط است.
اصول حاکم بر این دیدگاه شامل موارد زیر است:
دیدگاههای معماری تکنیکی، مبتنی بر تناظر و ارتباطی است که باید بین نیازمندیهای عملیاتی، سیستمهای پشتیبانی کننده آنها ، فناوری ها به کارگرفته شده، و شروط و نحوه تعامل بین آنها وجود داشته باشد.
اصلی ترین وظیفه هر معماری تکنیکی، تعریف مجموعه ای از استانداردها و قوانینی است که باید بر پیاده سازی و عملکرد سیستم حاکم باشند.
هر کدام از پروفایلهای مربوط به معماری تکنیکی، از یکسری استاندارد سطح بالای سازمانی، و یکسری قوانین مربوط به طراحی استانداردهای خاص تر تشکیل می شوند، که در سندِ «معماری فنی مشترک » یا سایر مستندات استاندارد، توضیح داده شده اند.
استانداردها و شروطِ معماری تکنیکی باید بیانگرِ اصول پیاده سازی سیستمهای اطلاعاتی چندگانه باشند.
پروفایلهای معماری تکنیکی، مرجعِ تصمیم گیری در رابطه با نیازمندیهای سکوهای مختلف و اتصالات شبکه ای بین تمام سیستمهائی هستند که به نوعی در تولید،استفاده، یا تبادل الکترونیکی اطلاعات، نقش دارند. البته هر کدام از این پروفایلها در محدوده های کاملاً مشخصی از معماری اعتبار دارند.
معماری های تکنیکی باید براساس آخرین فناوری ها و استانداردهای روبه رشد تهیه شده و فناوری های قدیم را از رده خارج نمایند.
معماری های تکنیکی باید از استانداردها و جهت گیری های تجاری تغذیه شوند.